کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجاز شمردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
allowable defect
عیب مجاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] عیبی که مانع از قرار گرفتن دار یا الوار یا گِردهبینه در یکی از حوزههای درجهبندی نشود
-
baggage allowance
بار مجاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، حملونقل ریلی] بار همراه مسافر که تعداد و اندازه و وزن آن براساس نوع بلیت تعیین میشود
-
مجاز کردن
دیکشنری فارسی به عربی
رخصة
-
نمایش مجاز
دیکشنری فارسی به عربی
شرعي
-
تاتر مجاز
دیکشنری فارسی به عربی
شرعي
-
مجاز دانست
دیکشنری فارسی به عربی
أحَلَّ
-
مجاز جزءبهکل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← جزءواژگی
-
bark allowance
کسر مجاز پوست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] درصدی از حجم تنۀ درخت که باتوجهبه قطر پوست و برحسب تعرفه یا قرارداد میتوان از آن کسر کرد
-
allowable cut effect, ACE 1
اثر برداشت مجاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] میزان اثرگذاری برداشت مجاز کنونی بر محصول آینده
-
height above touchdown, HAT
ارتفاع مجاز فرودتماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ارتفاعی بالاتر از حداقل ارتفاع مجاز در بلندترین منطقۀ فرودتماس که در آن خلبان باید اقدام به فرود کند
-
maximum number of travellers
حد مجاز مسافر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] حداکثر مسافر مجاز که در پیشنهادها و قراردادهای مسافرتی قید میشود
-
allowance time, bonus time, dead time 1, hold time
زمان مجاز بیکاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] مدتزمانی که در آن راننده دستمزد دریافت میکند، بحتی اگر کاری کرده باشد متـ . زمان مجاز
-
acceptable use policy, AUP
سیاست کاربری مجاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] مجموعۀ مقررات و رهنمودهایی که در آن بهصورتی کمابیش تفصیلی کاربری مناسب سامانه یا شبکه تعریف شده است
-
بیشینۀ باقیماندۀ مجاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ← بیشینۀ باقیمانده
-
حقیقت و مجاز
فرهنگ گنجواژه
واقعیت و غیر آن.