کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مجازاة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مجازاة
لغتنامه دهخدا
مجازاة. [ م ُ ] (ع مص ) پاداش کردن . (دهار). پاداش دادن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). پاداش دادن کسی را به چیزی . جِزاء . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و غالباً مجازات در پاداش بد و مکافات در پاداش نیک بکار رود. (از اقرب ا...
-
واژههای همآوا
-
مجازات
واژگان مترادف و متضاد
تادیب، تقاص، تنبیه، توبیخ، جزا، سزا، سیاست، عقاب، عقوبت، کیفر، گوشمال، گوشمالی ≠ پاداش
-
مجازات
فرهنگ واژههای سره
سزا، شکنجه، پادافره
-
مجازات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مجازاة] mojāzāt ۱. جزا دادن؛ پاداش دادن.۲. (اسم) کیفر.
-
مجازات
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . مجازاة ] 1 - (مص م .) جزا دادن ، پاداش دادن . 2 - (اِمص .) کیفر.
-
مجازات
لغتنامه دهخدا
مجازات . [ م ُ ] (ع مص ) پاداش دادن و جزا دادن در نیکی و بدی . (آنندراج ) (غیاث ). جزا و پاداش نیکی و یا بدی دادن و مکافات . (از ناظم الاطباء) : و مادام که عمر من باقی است حقوق ترا فراموش نکنم و از طلب فرصت مجازات و ترصد وقت مکافات فرونایستم . (کلیله...
-
مجازات
لغتنامه دهخدا
مجازات . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مجاز. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مجاز شود.
-
مجازات
واژهنامه آزاد
تنبیه
-
جستوجو در متن
-
مجازات
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . مجازاة ] 1 - (مص م .) جزا دادن ، پاداش دادن . 2 - (اِمص .) کیفر.
-
مجازا
لغتنامه دهخدا
مجازا. [ م ُ ] (از ع ، مص ) مخفف مجازات به معنی یکدیگر را جزا دادن . این تصرف فارسیان است چنانکه مواسات و مدارات را مواسا و مدارا گویند. (آنندراج ) (از غیاث ). و رجوع به مجازاة و مجازات شود.