کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مثوبات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مثوبات
/masubāt/
معنی
= مثوبت
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
جزاهای نیک، پاداشهای نیک، اجرها، مثوبتها
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مثوبات
واژگان مترادف و متضاد
جزاهای نیک، پاداشهای نیک، اجرها، مثوبتها
-
مثوبات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ مثوبة] [قدیمی] masubāt = مثوبت
-
مثوبات
لغتنامه دهخدا
مثوبات . [ م َ ] (ع اِ) عوضهای نیکی و جزای نیکی و این کلمه جمع مثوبة است ... (غیاث ) (آنندراج ). ج ِ مثوبة. اجور. مزدها. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : اگر در معالجت ایشان برای حسبت سعی پیوسته آید ... اندازه ٔ خیرات و مثوبات آن که تواند شناخت . (کلیله...
-
واژههای همآوا
-
مصوبات
لغتنامه دهخدا
مصوبات . [ م ُ ص َوْ وَ ] (ع اِ) ج ِ مصوبة. قوانین و مقررات و احکامی که بوسیله ٔ مقام یا گروه یا مجلس و یا انجمنی مورد تأیید و تصویب قرار گرفته باشد.
-
جستوجو در متن
-
تحری افتادن
لغتنامه دهخدا
تحری افتادن . [ ت َ ح َرْ ری اُ دَ ] (مص مرکب ) طلب کرده شدن : اگر در معالجت ایشان برای حسبت سعی پیوسته آید و صحت و ... ایشان تحری افتد اندازه ٔ خیرات و مثوبات آن که تواند شناخت ؟ (کلیله و دمنه ).
-
مثوبة
لغتنامه دهخدا
مثوبة. [ م َ ب َ / م َث ْ وَ ب َ ] (ع اِ) پاداش نیکی . (دهار). پاداش به نیکی . (ترجمان القرآن ). پاداش . (منتهی الارب ) (آنندراج ). پاداش و جزا. (ناظم الاطباء). ثواب . (اقرب الموارد). جزای نیکی و اجرت عبادت در آخرت . (غیاث ). اجر و مزد. ج ، مثوبات . ...
-
مدخر
لغتنامه دهخدا
مدخر. [ م ُدْ دَ خ َ ] (ع ص ) (از «ذ خ ر») نهاده . برنهاده . اندوخته . ذخیره شده . الفغده . الفنجیده . بیلفغده . بیلفنجیده . (یادداشت مؤلف ). نعت مفعولی است از ادخار. رجوع به ادخار شود : غنایم دنیوی که به دست نهب و تاراج اندوخته می شد با مثوبات اخرو...
-
غازی
لغتنامه دهخدا
غازی . (اِخ ) لقب یمین الدوله سلطان محمود غزنوی : در محرم سنه ٔ اثنی و تسعین وثلثمائة (392 هَ . ق .) به جنگ جیتال (چیپال ) هیتال رفت و او را اسیر کرد و امان داد و خراج بستد اما چون عادت هندوان چنان بود که پادشاهی که ده نوبت در دست مسلمانان اسیر شود، ...
-
برکات
لغتنامه دهخدا
برکات . [ ب َ رَ ] (ع اِ) ج ِ بَرَکة. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی )(ناظم الاطباء). افزایش و زیادت و نیکبختی ها. (از آنندراج ). برکت ها و افزایش ها. (ناظم الاطباء) : چون کارها بدین نیکوئی رفت برکات این اعق...
-
صحت
لغتنامه دهخدا
صحت . [ ص ِح ْ ح َ ] (ع مص ، اِمص ) تن درست شدن . (مصادر زوزنی ). هیئة یکون بها بدن الانسان فی مزاجه و ترکیبه بحیث یصدر عنه الافعال سلیمةً. (بحرالجواهر). مقابل سقم و بیماری . سداد. تندرستی . سلامت . درستی . بشدن بیماری . برخاستن از بیماری . بی عیبی ....
-
معالجت
لغتنامه دهخدا
معالجت . [م ُ ل َ / ل ِ ج َ ] (از ع ، اِمص ) درمان کردن . شفابخشیدن خواستن با دوا و جز آن بیماری را. علاج کردن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : اگر در معالجت ایشان ... سعی پیوسته آید... اندازه ٔ خیرات و مثوبات آن که تواند شناخت . (کلیله و دمنه ). به ص...
-
خیرات
لغتنامه دهخدا
خیرات . [ خ َ ] (ع اِ) ج ِ خیرة. (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). اعمال حسنه . کارهای نیکو. و نواخته . (ناظم الاطباء). نیکوئی ها. (یادداشت بخط مؤلف ) : زانکه خیرات تو از فرد قدیر است همه بر تو اقرار فریضه...
-
خفت
لغتنامه دهخدا
خفت . [ خ ِف ْ ف َ ] (ع اِمص ) سبکی . خفیفی . (ناظم الاطباء). مقابل ثقل . (یادداشت بخط مؤلف ) : با قلت اجزاء وخفت حجم مشتمل است بر شرح مواقف و مقامات سلطان محمود سبکتکین و برخی از احوال آل سامان . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). طاهر چون خفت حال و قلت اعوان...