کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مثناة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مثناة
لغتنامه دهخدا
مثناة. [ م َ ] (ع اِ) آنچه نوشته شود از غیر کتاب اﷲ یا کتاب اخبار بنی اسرائیل است که بعد موسی در آن تحریف کردند در حلال وحرام . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آنچه نویسانیده شود غیر از کتاب خدا یا کتابی است که در آن اخبار بنی اسرائیل باشد....
-
مثناة
لغتنامه دهخدا
مثناة. [ م َ / م ِ ] (ع اِ) رسن از پشم یا از موی یا ازغیر آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). ریسمان بافته شده از پشم و از موی و یا جز آن . ج ، مثانی . (ناظم الاطباء). || یک تاه از تاهها. ج ، مثانی . (منتهی الارب ) (آنن...
-
مثناة
لغتنامه دهخدا
مثناة. [ م ُ ث َن ْ نا ] (ع ص ) حرفی که دو نقطه داشته باشد چنانکه گویند تاء مثناة در فوق و یاء مثناة در تحت . (از محیط المحیط). مؤنث مثنی [ م ُ ث َ ن نا ] یعنی دارای دو نقطه . (ناظم الاطباء). صاحب دو نقطه : تاء مثناة. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و ...
-
واژههای همآوا
-
مثنات
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: مثنّاة] [قدیمی] mosannāt حرف دارای دو نقطه.
-
مثنات
لغتنامه دهخدا
مثنات . [ م ُ ث َن ْ نا ] (ع ص ) دارای دو نقطه : تاء مثنات . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مثناة شود.- مثنات تحتانیه ؛ یاء. (یادداشت ایضاً).- مثنات فوقانیه ؛ تاء. تاء قرشت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
مسنات
لغتنامه دهخدا
مسنات .[ م ُ س َن ْ نا ] (ع اِ) مسناة. رجوع به مسناة شود.
-
مسناة
لغتنامه دهخدا
مسناة. [ م ُ س َن ْ نا ] (ع اِ) بندآب از پهلوی جوی . (دهار). بندآب . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بندروغ . سد. (ناظم الاطباء). چمن بند. بندآب از چمن . کناره ٔ آب . (زمخشری ). سیل گردان بند. (یادداشت مرحوم دهخدا). ضفیره . (نشوء اللغة). ج ، مسنیات .
-
مصنعة
لغتنامه دهخدا
مصنعة. [ م َ ن َ / ن ُ ع َ ] (ع اِ) آبگاه . (یادداشت مؤلف ). جای گرد آمدن آب باران . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آب انبار. مصنع. (منتهی الارب ). آبگیر. ج ،مصانع. (مجمل اللغة) (ترجمان القرآن جرجانی ص 89). حوض بزرگ . (ترجمان القرآن جرجانی ص 89) (مج...
-
جستوجو در متن
-
ذریبا
لغتنامه دهخدا
ذریبا. [ ذَ رَی ْی َ ] (ع اِ) بتقدیم مثناة بر موحدة. قاله فی الشرح .(منتهی الارب ). عیب . || داهیة. سختی . بلا.
-
ابراقات
لغتنامه دهخدا
ابراقات . [ اَ ] (اِخ ) نام آبی جعفربن کلاب را. (مراصد الاطلاع ). و در منتهی الارب ابرقان آمده است و ظاهراً غلط است چه یاقوت ضبط آنرا «بالفتح ثم السکون و را و الف و قاف و الف و تاء مثناة» تصریح کرده است .
-
کیتو
لغتنامه دهخدا
کیتو. [ ک َ / ک ِ ] (اِ) مرغ سنگ خوار که بیشتر سنگ ریزه خورد. (فرهنگ رشیدی ). نام پرنده ای است که بیشتر سنگ ریزه خورد، و آن را سنگخوارک گویند، و در فرهنگها بعد از «یا»، «تا» آورده اند و برهان بعدِ «یا» به جای تای مثناة فوقانی بای موحده ٔ تحتانی آورده...
-
گتیر
لغتنامه دهخدا
گتیر. [ گ َ ] (اِ) سراب . (جهانگیری ). رشیدی نوشته بمعنی سراب به بای موحده است مرادف گویر، نه بتا وحق با رشیدی است . حکیم فرزدق گفته است : در نظر آید جهان مثل گتیرمیرود عمر گرامی همچو تیر. (انجمن آرا) (آنندراج ).و در لغت فرس اسدی در ص 157، 158 کتیر ب...
-
دوپیکر
لغتنامه دهخدا
دوپیکر. [ دُ پ َ / پ ِ ک َ ] (ص مرکب ) مزدوج . مثناة. (یادداشت مؤلف ). || پرگاله .(شرفنامه ٔ منیری ). پاره و لخت . دوپاره : اگر دشمن تو دوپیکرشودسراپا ز تیغت دوپیکر شود. (مؤلف شرفنامه ٔ منیری ). || دوشاخه . دوپر. دوپره : به تیری دوپیکر شکار افکنی ....