کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مثمر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مثمر
/mosmer/
معنی
۱. میوهدهنده.
۲. [مجاز] نتیجهبخش؛ بافایده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. موثر، نتیجهبخش
۲. بارآور، ثمردار، میوهدار
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مثمر
واژگان مترادف و متضاد
۱. موثر، نتیجهبخش ۲. بارآور، ثمردار، میوهدار
-
مثمر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mosmer ۱. میوهدهنده.۲. [مجاز] نتیجهبخش؛ بافایده.
-
مثمر
فرهنگ فارسی معین
(مُ مِ) [ ع . ] (اِفا.) میوه دار، باردار، مفید.
-
مثمر
لغتنامه دهخدا
مثمر. [ م ُ ث َم ْ م ِ ] (ع ص ) بسیارمال . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به تثمیر شود. || کشتی که دانه بندد. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از ذیل اقرب الموارد). گیاهی که گل و شکوفه ٔ آن ساقط شده و دانه بسته باش...
-
مثمر
لغتنامه دهخدا
مثمر. [ م ُ م ِ ] (ع ص ) درخت میوه رسیده و درخت میوه آورده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط).- العقل المثمر ؛ عقل مؤمن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).- المال المثمر ؛ مال بسیار. (ناظم الاطباء)....
-
مثمر
دیکشنری عربی به فارسی
ميوه دار , مثمر , مفيد , بارور
-
مثمر
دیکشنری فارسی به عربی
مثمر
-
واژههای مشابه
-
مثمر ثمر
فرهنگ واژههای سره
کارساز
-
مثمر ثمر واقع شد
فرهنگ واژههای سره
به کار آمد
-
واژههای همآوا
-
مسمر
لغتنامه دهخدا
مسمر. [ م َ م َ ] (ع اِ) (مأخوذاز مسمار) چوب یا فلزات ثابت شده بر روی دیوار بوسیله ٔ گچ یا سرب گداخته و یا ساروج . (دزی ج 2 ص 593).
-
مسمر
لغتنامه دهخدا
مسمر. [ م ُ س َم ْ م َ ] (ع ص ) میخ های آهن و نقره و غیره کوفته شده . (آنندراج ) (غیاث ). میخ دوزشده . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). میخ دوز. (یادداشت مرحوم دهخدا): باب مسمر و مسمور؛ در میخ دوزشده . (از اقرب الموارد). || مضبوط. مسدود. || استوا...
-
مسمر
لغتنامه دهخدا
مسمر.[ م ِ م ِ ] (اِخ ) فریدریش (فرانتس ) آنتون . پزشک آلمانی (متولد به سال 1734 و متوفی به سال 1814 م .). وی تحصیلات پزشکی را در وین پایتخت اتریش انجام داد و پس از اتمام تحصیلات ، مبتکر و مبدع روش منیتیسم در معالجات مرضی گردید و کلینیکی در پاریس بر ...