کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مثله کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مثله کردن
معنی
( ~ . کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) 1 - گوش هاوبینی کسی را بریدن . 2 - شکنجه دادن ، عقوبت کردن .
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
۱. سانسور کردن
۲. خراب کردن، ناقص کردن، ابتر کردن(نوشته و )
۳. بریدن، تکهتکه کردن (اندام، جوارح)
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مثله کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. سانسور کردن ۲. خراب کردن، ناقص کردن، ابتر کردن(نوشته و ) ۳. بریدن، تکهتکه کردن (اندام، جوارح)
-
مثله کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) 1 - گوش هاوبینی کسی را بریدن . 2 - شکنجه دادن ، عقوبت کردن .
-
مثله کردن
لغتنامه دهخدا
مثله کردن .[ م ُ ل َ / ل ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بریدن گوش و بینی یا چیزی دیگر از اطراف تن . بریدن عضوی از اعضای تن کسی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و اگر خداوند به خراسان نرود و ترکمانان یک ناحیت بگیرند یک ناحیت نه اگر یک دیه بگیرند و آن کنند که عا...
-
واژههای مشابه
-
مثلة
لغتنامه دهخدا
مثلة. [ م َ ث ُ ل َ / م َ ل َ ] (ع اِ) عقوبت . (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (محیط المحیط). || کاری که بدان عبرت گیرند. ج ، مثولات ، مَثُلات . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). عذابی که در قرون گذشته...
-
مِّثْلِهِ
فرهنگ واژگان قرآن
مثل آن - مانند آن
-
مثله شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. سانسورشدن ۲. خراب شدن، ابتر شدن، ناقص شدن(نوشته، اثر ) ۳. بریده شدن، تکهتکه شدن(اندام، جوارح)
-
مثله شدن
لغتنامه دهخدا
مثله شدن . [ م ُ ل َ / ل ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) گوش و بینی بریده شدن : نعوذ باﷲ اگر زان یکی شود مثله ز حرص حمله بود همچو جعفر طیار. ابوحنیفه ٔ اسکافی (از تاریخ بیهقی چ فیاض ص 277).اگر زن حجام بر فساد و ناشایست تحریض و معاونت روا نداشتی مثله نشدی . (کل...
-
جستوجو در متن
-
slasher film
فیلم سلاخی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نوعی فیلم ترسناک که در آن صحنههای شکنجه و قتل و خونریزی و مثله کردن به تصویر درمیآید
-
نقلانی کردن
لغتنامه دهخدا
نقلانی کردن . [ ن َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) از آنجا که شب می خورده است به جای دیگر شدن . (یادداشت مؤلف ) : در مستی نقلانی مکن که نقلانی نامحمود بود که گفته اند النقلة مثلة. (قابوسنامه ) (یادداشت مؤلف ).
-
امثال
لغتنامه دهخدا
امثال . [ اِ ] (ع مص ) قصاص کردن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (معجم البلدان ). || مثله کردن . (تاج المصادر بیهقی ). گوش وبینی کشته را بریدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
طحطحة
لغتنامه دهخدا
طحطحة. [ طَ طَح َ ] (ع مص ) شکستن . طِحطاح ، مثله . || جداکردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || پریشان کردن جهت هلاک . پراکنده کردن و هلاک کردن . (مصادر زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ). عام است . || خندیدن . دندان سپید کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج...
-
مثل
لغتنامه دهخدا
مثل . [ م َ ] (ع مص ) ایستادن و به خدمت ایستادن . || به زمین چسبیدن . مثول . از اضداد است . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || از جای خود افتادن . مثول . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). زایل شدن از موضع خود. (از ناظم الاطباء). || تشبیه ...
-
عباب
لغتنامه دهخدا
عباب . [ ع ِ ] (ع مص ) نبرد کردن در فخر و فزونی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).معابة مثله . (ناظم الاطباء). و رجوع به معابة شود.