کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مثقوب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مثقوب
/masqub/
معنی
سوراخشده؛ سوراخدار.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مثقوب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] masqub سوراخشده؛ سوراخدار.
-
مثقوب
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) سوراخ شده ، دارای ثقبه .
-
مثقوب
لغتنامه دهخدا
مثقوب . [ م َ ] (ع ص ) سوراخ دار. (آنندراج ). سوراخ شده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). سفته . سوراخ کرده . سوراخ شده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
جستوجو در متن
-
مسرودة
لغتنامه دهخدا
مسرودة.[ م َ دَ ] (ع ص ) تأنیث مسرود. درع و زره مثقوب و سوراخ شده . (از اقرب الموارد). و رجوع به مسرود شود.
-
مثاقیب
لغتنامه دهخدا
مثاقیب . [ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مثقوب . مرواریدهای سوراخ شده . لآلی سفته : و اذا ثقبت اللآلی قیل لهامثاقیب علی وزن مملوک و ممالیک . (الجماهر ص 132).
-
اذناب الدماغ
لغتنامه دهخدا
اذناب الدماغ . [ اَبُدْ دِ ] (ع اِ مرکب ) دنبالهای مغز. دو ستون سفید بزرگ از دو زاویه ٔ قدامی حدبه ٔ حلقوی خارج میشود که اول استوانی و بهم نزدیک و بعد مسطح و از یکدیگر دور شده بقدام و فوق و وحشی رفته موسوم بدنبالهای مغزند و در آنها دیده میشود:1 - سطح...
-
پرده
لغتنامه دهخدا
پرده . [ پ َ دَ / دِ ] (اِ) حجاب . (دهار). غشاء. غِشاوه . خِدر. (دهار) (منتهی الارب ). غطاء. تتق . پوشه . پوشنه . سِتر. سِتاره . اِستاره . سِجاف . سَجف . سِجف . قشر. سُتره . ستار. سِتاره . سدیل . سُدل . سِدل . سَدَل . وقاء. (دهار). صداو. (منتهی الارب...