کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مثقال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
استار
فرهنگ فارسی معین
( اِ )(اِ.) وزنی برابر چهار مثقال ، یا چهار مثقال و نیم ؛ استیر.
-
مثاقیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ مثقال] [قدیمی] masāqil = مثقال
-
نار
لغتنامه دهخدا
نار. (اِ) در اصفهان وزنی است معادل 4 مثقال ،ده نار وزنی است معادل دو سیر و نیم یعنی چهل مثقال ، و پنج نار معادل ده مثقال است . (یادداشت مؤلف ).
-
حب واصلی
لغتنامه دهخدا
حب واصلی . [ ح َب ْ ب ِ ص ِ ] (اِ مرکب ) حبی است نافع خنازیر. معجون از سنبل ، سلیخة، بلسان ، عود بلسان ، اسارون ، دارچینی ، زعفران ، مصطکی ، از هر یک یک مثقال ،صبر سقوطری ، دوازده مثقال . اسطوخودوس ، تخم حنظل از هر یک پنج مثقال ، تربد هشت مثقال ، سقم...
-
خاما
لغتنامه دهخدا
خاما. (اِ) وزنی است وبر دو قسم است خامای صغیر و آن وزنی باشد معادل دو مثقال ، خامای کبیر و آن وزنی باشد معادل سه مثقال .
-
استار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی] [قدیمی] 'estār واحد اندازهگیری وزن، برابر با چهار یا چهارونیم مثقال.
-
اوقیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: اَوقیَة] ‹وقیه› [قدیمی] 'o[w]qiye جزئی از رطل؛ یکدوازدهم رطل؛ قریب ۷ مثقال.
-
قلیخیون
لغتنامه دهخدا
قلیخیون . [ ] (اِ) وزنی معادل یک مثقال و نیم . (مفاتیح ).
-
جاما
لغتنامه دهخدا
جاما. (اِ) جامای کبیر؛ وزنی معادل سه مثقال . (مفاتیح العلوم ). جامای صغیر؛ وزنی معادل دو مثقال . (مفاتیح العلوم ).
-
ده هفت
لغتنامه دهخدا
ده هفت . [ دَه ْ هََ ] (اِ مرکب ) پول مسکوکی که در قدیم رایج بوده . (ازبرهان ) (ناظم الاطباء). زری ناسره بود که ده مثقال آن سه مثقال غل و غش داشته . (انجمن آرا) (آنندراج ).
-
حاما
لغتنامه دهخدا
حاما. (اِ) در اوزان دو قسم است : یکی حامای صغیر و دیگری حامای کبیر. صغیر آن عبارت ازدو مثقال و کبیر آن سه مثقال است . (بحر الجواهر).
-
حب اسطوخودوس
لغتنامه دهخدا
حب اسطوخودوس . [ ح َب ْ ب ِ اُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) صداع و صرع را نفع دهد و سدر و دوار را دفع کند و بواسیر و نواصیر را سودمند آید. صفت آن پوست هلیله ٔ کابلی و پوست هلیله ٔ زرد از هر یک پنج مثقال تربد، هفت مثقال و نیم صبر سقوطری ، شش مثقال اسطوخ...
-
گوارش عود
لغتنامه دهخدا
گوارش عود. [ گ ُ رِ ش ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بگیرند سنبل و تخم کرفس و انیسون و مصطکی از هر یکی یک مثقال ، عود هندی خام سه مثقال ، قرنفل و هلیله ٔ کابلی از هر یکی دو مثقال و نیم ، قرفه و سک از هر یکی دو مثقال ، گوزبوا یک مثقال و نیم ، مرماخور سه...
-
خندیقون
لغتنامه دهخدا
خندیقون . [ خ َ ] (اِ) شراب ممزوج با ادویه ٔ عطری . (یادداشت بخط مؤلف ). شرابی که از خمر و ادویه ترتیب دهند و از مخترعات حکمای فرس است و قوتش تا هفت سال باقی می ماند و در دوم گرم و در آخر خشک .... و بهترین نسخه هایی که در منهاج و غیره مذکور است این ...
-
تبریزی
لغتنامه دهخدا
تبریزی . [ ت َ ] (اِ) وزنی معادل ششصد و چهل مثقال . منی معادل چهل سیر. داعی الاسلام آرد: من تبریز که یک مقیاس وزن ایران است برای کشیدن اجناس که تقسیم بر چهار چارک میشود، هر چارک ده سیر و هر سیر شانزده مثقال است . پس یک من تبریز معادل 640 مثقال میشود....