کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مثعلب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مثعلب
لغتنامه دهخدا
مثعلب . [ م ُث َ ل ِ ] (ع ص ) روباه ناک و پر از روباه . (ناظم الاطباء). جایی که روباه بسیار باشد. (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
مثالب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ مَثلَبة] [قدیمی] masāleb عیبها؛ نواقص.
-
مثالب
فرهنگ فارسی معین
(مَ لِ) [ ع . ] (اِ.) ج . مثلبه ؛ عیب ، نقص .
-
مثالب
لغتنامه دهخدا
مثالب . [ م َ ل ِ ] (ع اِ) ج ِ مثلبة. عیبها. (دهار). ج ِ مثلبة [ م َ ل َ ب َ / م َ ل ُ ب َ ]. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). عیبها و زبونیها. (غیاث ) (آنندراج ). عیوب . معایب . مقابل مناقب . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و آنجا که م...
-
مثالب
لغتنامه دهخدا
مثالب . [ م ُ ل ِ ] (ع ص ) ستور ثلیب خوار. (منتهی الارب ) (از آنندراج ). یابوی ثلیب خوار. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).