کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مثانة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
مسانة
لغتنامه دهخدا
مسانة. [ م ُ سان ْ ن َ ] (ع مص ) راندن و خوابانیدن گشن ماده شتر را جهت گشنی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). سنان . و رجوع به سنان شود.
-
مصانة
لغتنامه دهخدا
مصانة. [ م َص ْ صا ن َ ] (ع ص ) کلمه ٔ دشنام است که به زن گویند «یا مصانة»؛ یعنی ای مکنده ٔ تلاق مادر. (ناظم الاطباء). و رجوع به مصان شود.
-
مصعنة
لغتنامه دهخدا
مصعنة. [ م ُ ص َع ْ ع َ ن َ ] (ع ص ) اذن مصعنة؛گوش تیز و ستیخ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
bulblet bladder fern
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرخس مثانه مثانه
-
bladdery
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مثانه، دارای مثانه یا بادکنک، شبیه مثانه یا بادکنک، بادکنکی
-
bladderet
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مثانه
-
bladderwrack
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مثانه
-
bladderwort
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مثانه
-
posthitis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مثانه
-
stumor
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مثانه
-
bladdernose
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مثانه
-
ابدان
دیکشنری فارسی به عربی
مثانة
-
پیشابدان
دیکشنری فارسی به عربی
مثانة
-
کمیزدان
دیکشنری فارسی به عربی
مثانة