کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مثابه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مثابه
/masābe/
معنی
۱. اندازه.
۲. درجه؛ منزلت؛ پایه؛ جایگاه.
۳. جای گرد آمدن؛ محل اجتماع مردم.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. مانند، مثابت، همانند
۲. اندازه، حد، منزلت
۳. مقام
۴. جایگاه، مکان
۵. شکل، قسم، گونه، نوع
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مثابه
واژگان مترادف و متضاد
۱. مانند، مثابت، همانند ۲. اندازه، حد، منزلت ۳. مقام ۴. جایگاه، مکان ۵. شکل، قسم، گونه، نوع
-
مثابه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مثابَة] masābe ۱. اندازه.۲. درجه؛ منزلت؛ پایه؛ جایگاه.۳. جای گرد آمدن؛ محل اجتماع مردم.
-
مثابه
فرهنگ فارسی معین
(مَ بِ یا بَ) [ ع . مثابة ] (اِ.) 1 - جایگاه ، منزلت . 2 - رتبه ، درجه .
-
مثابه
لغتنامه دهخدا
مثابه . [ م َ ب َ / م َ ب ِ ] (ع اِ) حد و مرتبه . (آنندراج ). اندازه . مقدار. حد. درجه . منزلت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : شد انطفای حرارت بدان مثابه که موم رود در آتش و نقصان نیابد از تب و تاب . وحشی . || جایگاه . قرارگاه : به افشین که مقر عز و ...
-
مثابه
واژهنامه آزاد
حدومرتبه - انداه - مقدار - درجه - منزله
-
واژههای مشابه
-
مثابة
لغتنامه دهخدا
مثابة. [ م َ ب َ ] (ع اِ) جای بازگشتن . (ترجمان القرآن ). جای بازگشتن مردم بعد از آنکه رفته باشند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جای گردآمدن مردم پس از پراکنده شدن . (از اقرب الموارد). || منزل . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج )...
-
مَثَابَةً
فرهنگ واژگان قرآن
محل رجوع - محل گردهمايي(از ماده ث - و - ب است ، که بمعناي برگشتن است )
-
به مثابه
فرهنگ واژههای سره
به مانند
-
به مثابه
واژهنامه آزاد
بِه مَثابِه:به مانند، همانند، هم ارز و ...
-
واژههای همآوا
-
مسابح
لغتنامه دهخدا
مسابح . [ م َ ب ِ ] (ع اِ) ج ِ مَسبَح . رجوع به مسبح شود.
-
مصابح
لغتنامه دهخدا
مصابح . [ م َ ب ِ ] (ع اِ) ج ِ مصباح به معنی کاسه ٔ بزرگ که صبوح کنند به آن . (آنندراج ). و رجوع به مصابح شود.
-
جستوجو در متن
-
bilingualism
دوزبانگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] توانایی فرد در استفادۀ روزمره از دو زبان بهمثابۀ زبان مادری