کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متی
/matā/
معنی
از مقولههای منطق ارسطو که نسبت شیء به زمان را نشان میدهد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
متی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (فلسفه) matā از مقولههای منطق ارسطو که نسبت شیء به زمان را نشان میدهد.
-
متی
لغتنامه دهخدا
متی . [ م َ تا ] (ع اِ) یکی ازمقولات نه گانه ٔ عَرَض است و عبارت از بودن چیزی است در زمان یا در حد زمان و یا نسبت چیزی است در زمان یا در حد زمان و یا نسبت چیزی است به زمان بنا بر تعاریف مختلفی که شده است . (اسفار ج 2ص 83، از فرهنگ لغات و اصطلاحات فلس...
-
متی
لغتنامه دهخدا
متی . [ م َ تا ] (ع اِ، ق ) اسم استفهام در زمان است . (از اقرب الموارد) ) (از محیطالمحیط). جهت سؤال از زمان . نحو متی نصراﷲ و نحو متی یجاری به . (از منتهی الارب ). کی و چون . (آنندراج ) (غیاث ). ظرف غیرمتمکن است به معنی کی و چه هنگام و چه وقت و آن ر...
-
متی
لغتنامه دهخدا
متی . [ م َت ْ تا ] (اِخ ) ابن یونس . رجوع به ابوبشیر متی ... و رجوع به روضات الجنات چ کتابخانه ٔ گلبهار ص 710 و نامه ٔ دانشوران ج 3 ص 29 شود.
-
متی
لغتنامه دهخدا
متی . [ م َت ْ تی / م َت ْ تا ] (اِخ ) نام پدر حضرت یونس علیه وعلی نبینا الصلوة والسلام . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). نام پدر یونس پیغمبر. (ناظم الاطباء) : یکی یعقوب بن اسحاق و دیگر یوسف چاهی سیم ایوب پیغمبر چهارم یونس متی . منوچهری (دیوان چ دبیرسی...
-
متی
لغتنامه دهخدا
متی . [ م َت ْتا ] (اِخ ) یکی از شاگردان مسیح است که همواره از شروع و بعثت مسیح تا زمان صعودش ملازم آن حضرت بود. بواسطه ٔ قرعه از برای خدمت انتخاب شد (کتاب اعمال رسولان 1: 21 - 26)؛ از آن پس از حیات و خدمت وی اطلاعی نداریم مگر اینکه بعضی از تقلیدیان ...
-
متی
لغتنامه دهخدا
متی . [ م َت ْی ْ ] (ع مص ) دراز کشیدن . (از منتهی الارب ). دراز کشیدن ریسمان و جز آن را. (ناظم الاطباء). متی الحبل یمتیه متیاً (یائی )؛ کشید آن را. (از محیطالمحیط) (از اقرب الموارد). || به دورو دراز سیر کردن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
-
واژههای مشابه
-
متي
دیکشنری عربی به فارسی
کي , چه وقت , وقتيکه , موقعي که , در موقع
-
دیر متی
لغتنامه دهخدا
دیر متی . [ دَ رِ م َت ْ تا ] (اِخ ) در هفت فرسخی مشرق موصل بر کوه بلندی قرار دارد که به آن کوه متی میگویند کسی که بالای آن رود ده نینوی و مرج را می بیند این دیر را بنای زیبائی است و بیشتر اطاقهای آن در صخره کنده شده در آن در حدود 100 راهب باشند که غ...
-
انجیل متی
لغتنامه دهخدا
انجیل متی . [ اِ ل ِ م َت ْ تا ] (اِخ )یکی از اناجیل اربعه که به متی یکی از شاگردان مسیح منسوب است . رجوع به انجیل و قاموس کتاب مقدس شود.
-
سلا متی
دیکشنری فارسی به عربی
سلام
-
بسلا متی
دیکشنری فارسی به عربی
وعد
-
دوره سلا متی وهوشیاری
دیکشنری فارسی به عربی
وضوح
-
بسلا متی کسی نوشیدن
دیکشنری فارسی به عربی
نخب