کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متکفل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متکفل
/mote(a)kaffel/
معنی
کسی که انجام امری را بر عهده گرفته است؛ عهدهدار.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. عهدهدار، متعهد
۲. پایندان، ضامن، کفیل، کفالتدار
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
متکفل
واژگان مترادف و متضاد
۱. عهدهدار، متعهد ۲. پایندان، ضامن، کفیل، کفالتدار
-
متکفل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: متَکفّل] mote(a)kaffel کسی که انجام امری را بر عهده گرفته است؛ عهدهدار.
-
متکفل
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ کَ فِّ) [ ع . ] (اِفا.) عهده دار؛ کفیل .
-
متکفل
لغتنامه دهخدا
متکفل . [ م ُ ت َ ک َف ْ ف ِ ] (ع ص ) ضامن ومتعهد. (غیاث ). ضامن و متعهد و پذیرفتار کسی گردنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ضامن و متعهد و کفیل و آن که پذیرفتاری از کسی میکند. پرستار و پذیرفتار و عهده دار. (ناظم الاطباء) : و استا...
-
متکفل
دیکشنری فارسی به عربی
کاسب العيش
-
واژههای مشابه
-
متکفل شدن
واژگان مترادف و متضاد
ضامن شدن، کفیلشدن
-
متکفل بودن
دیکشنری فارسی به عربی
دعم
-
جستوجو در متن
-
ذمهدار
واژگان مترادف و متضاد
ضمان، متعهد، متقبل، متکفل
-
breadwinners
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نان آوران، متکفل، نان اور
-
کاسب العيش
دیکشنری عربی به فارسی
متکفل , کفيل خرج , نان اور
-
breadwinner
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نان آور، متکفل، کفیل خرج، نان اور
-
نفقه دادن
لغتنامه دهخدا
نفقه دادن . [ ن َ ف َ ق َ / ق ِ دَ ] (مص مرکب ) متکفل معاش دیگری شدن . هزینه ٔ معاش دیگری را تعهد کردن .
-
بایندانی کردن
لغتنامه دهخدا
بایندانی کردن . [ ی َ ک َ دَ] (مص مرکب ) پایندانی کردن . تکفل . متکفل شدن . حماله . (تاج المصادر بیهقی ).