کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متکافی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متکافی
/motakāfi/
معنی
برابر؛ همسان.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
متکافی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] motakāfi برابر؛ همسان.
-
متکافی
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ) [ ع . ] (اِفا.) برابر، همسان .
-
متکافی
لغتنامه دهخدا
متکافی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) (از «ک ف ء») برابر شونده و برابر ایستنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). برابر و موافق و هم کفو. (ناظم الاطباء). رجوع به تکافوء شود.
-
جستوجو در متن
-
واجب الوجود غیرمکافی
لغتنامه دهخدا
واجب الوجود غیرمکافی ٔ. [ ج ِ بُل ْ وُ دِ غ َ رِ م ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یعنی دو واجب که بالذات واجب باشند و متکافی در وجود و متلازم و متساوی باشند و هیچ یک علت دیگری نباشد زیرا محال است . (فرهنگ لغات و اصطلاحات فلسفی سجادی ).
-
متکافئین
لغتنامه دهخدا
متکافئین . [ م ُ ت َ ف ِ ءَ ] (ع ص ، اِ) تثنیه ٔ متکافی (در حالت نصبی یا جری ). اصطلاح اصولی است و آن دو حدیث با دو دلیل متعارض است که هیچ یک را بر دیگری به وجهی نتوان ترجیح داد در این صورت هر دو دلیل ساقط شوند و اصل در متکافئین تساقط است ودر مرتبه ٔ...