کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متوکل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متوکل
/mote(a)vakkel/
معنی
کسی که به خدا توکل کند؛ توکلکننده؛ باتوکل.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
trusting
-
جستوجوی دقیق
-
متوکل
فرهنگ نامها
(تلفظ: mote(a)vakkel) (عربی) آن که (به خدا) توکل میکند ؛ (در قدیم) تکیه کننده ، پشتگرم ؛ (در اعلام) نام چند تن از اشخاص در تاریخ ؛ (در عرفان) متوکل کسی است که به هیچ سبب توسل و توصل به رزق مقسوم نجوید و بر خدا توکل کند و از هیچ مخلوق استعانت نجوید ت...
-
متوکل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: متَوکّل] mote(a)vakkel کسی که به خدا توکل کند؛ توکلکننده؛ باتوکل.
-
متوکل
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ وَ کِّ) [ ع . ] (اِفا.) آن که به خدا توکل کند.
-
متوکل
لغتنامه دهخدا
متوکل . [ م ُ ت َ وَک ْ ک ِ ] (اِخ ) ابوالحسن علی بن حمود علوی و رجوع به ابوالحسن علی ... شود.
-
متوکل
لغتنامه دهخدا
متوکل . [ م ُ ت َ وَک ْ ک ِ ] (اِخ ) ابویحیی ابوبکر، یازدهمین از پادشاه بنی حفص . رجوع به ابویحیی ابوبکر شود.
-
متوکل
لغتنامه دهخدا
متوکل . [ م ُ ت َ وَک ْ ک ِ] (ع ص ) تکیه کننده و اعتماد نماینده بر کسی . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به توکل شود. || امیدوار به خداوند عالم جل شأنه در انجام کاری . (ناظم الاطباء).- متوکلا علی زادالحجیج ؛ تع...
-
واژههای مشابه
-
ابراهیم متوکل
لغتنامه دهخدا
ابراهیم متوکل . [ اِ م ِ م ُ ت َ وَک ْ ک ِ ] (اِخ ) نام عارفی مشهور در قرن سوم هجری .
-
متوکل ثالث
لغتنامه دهخدا
متوکل ثالث . [ م ُ ت َ وَک ْ ک ِ ل ِ ل ِ ] (اِخ ) محمدبن یعقوب بن عبدالعزیز بن یعقوب العباسی . از آخرین خلفای دولت عباسی به مصر است . در دوران حیات پدرش و پیش از ورود سلطان سلیم به مصر مردم با وی بیعت کردند ولی در سال 922 هَ .ق . سلطان سلیم وارد مصر ...
-
متوکل ثانی
لغتنامه دهخدا
متوکل ثانی . [ م ُ ت َ وَک ْ ک ِ ل ِ ] (اِخ ) عبدالعزیزبن یعقوب عباسی ملقب به متوکل علی اﷲ از خلفای دولت عباسی ثانی به مصر است (819 - 903 هَ . ق .). در سال 884هَ . ق . با وی بیعت کردند وی اوصاف حمیده داشت و تاپایان عمر خلیفه بود. (از اعلام زرکلی ج 2 ...
-
متوکل عباسی
لغتنامه دهخدا
متوکل عباسی . [ م ُ ت َ وَک ْ ک ِ ل ِ ع َب ْبا ] (اِخ ) رجوع به متوکل ثالث محمدبن یعقوب شود.
-
متوکل عباسی
لغتنامه دهخدا
متوکل عباسی . [ م ُ ت َ وَک ْک ِ ل ِ ع َب ْ با ] (اِخ ) جعفر، المتوکل علی اﷲ. رجوع به جعفربن محمد (المعتصم باﷲ) در همین لغت نامه شود.
-
متوکل الزیدی
لغتنامه دهخدا
متوکل الزیدی . [ م ُ ت َ وَک ْ ک ِ لُزْ زَ ] (اِخ ) یحیی بن احمدبن یحیی الحسنی العلوی (877 - 965 هَ . ق .) ملقب به شرف الدین ، و معروف به متوکل علی اﷲ، امام زیدیه در یمن . پس از مرگ پدرش در جبال صنعاء به امامت رسید و باترکان چند بار کارزار کرد و کار ...
-
متوکل الزیدی
لغتنامه دهخدا
متوکل الزیدی . [ م ُ ت َ وَک ْ ک ِ لُزْ زَ ](اِخ ) رجوع به متوکل علی اﷲ مطهربن محمد زیدی شود.
-
متوکل السعدی
لغتنامه دهخدا
متوکل السعدی . [ م ُ ت َ وَک ْ ک ِ لُس ْ س َ ] (اِخ ) محمدبن عبداﷲبن محمدالشیخ ، مکنی به ابوعبداﷲ اسعدی و معروف به المتوکل علی اﷲ. از سلاطین دولت اشراف سعدیین به مراکش بود. بعد از وفات پدرش به سال 981 هَ .ق . با او بیعت کردند دو نفر از اعمام وی به نا...