کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متوقع و بهانهگیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
متوقع بودن
واژگان مترادف و متضاد
توقع داشتن، چشم داشتن، انتظار داشتن، امیدداشتن
-
متوقع للانخفاض
دیکشنری عربی به فارسی
خشن , بي تربيت , مثل خرس , خرس وار
-
غير متوقع
دیکشنری عربی به فارسی
ناگاه , غيره مترقبه , غيرمنتظره
-
اِجْتِماعٌ غَيرُ مُتَوَقَّعٍ
دیکشنری عربی به فارسی
جلسه غير منتظره , جلسه اضطراري , کنفرانس غير منتظره
-
جستوجو در متن
-
بونه گیر
لهجه و گویش تهرانی
ایراد گیر و بهانه ای
-
بهانه گیر
لغتنامه دهخدا
بهانه گیر. [ ب َ ن َ / ن ِ ] (نف مرکب ) بهانه جو. بهانه طلب . (فرهنگ فارسی معین ).- امثال :علی بهانه گیر است ؛ بر کسی اطلاق کنند که برای انجام هر کاری عذری آورد.
-
علی بونه گیر
لهجه و گویش تهرانی
کسی که همیشه مخالفت کند و بهانه بگیرد
-
بهانه گیری
لغتنامه دهخدا
بهانه گیری . [ ب َ ن َ / ن ِ ] (حامص مرکب ) عمل بهانه گیر. بهانه جویی . (فرهنگ فارسی معین ).
-
بهانه گیر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) bahānegir ویژگی کسی که به هر کاری ایراد میگیرد و بیسبب بازخواست میکند.
-
بدقلق
فرهنگ فارسی معین
( ~. ق ِ لِ) [ فا - تر. ] (ص مر.) بهانه گیر، بدسلوک .
-
pernickety
دیکشنری انگلیسی به فارسی
pernickety، وسواسی، بهانه گیر، پرچانه، کار بسیار دقیق
-
علی بهانه گیر
لغتنامه دهخدا
علی بهانه گیر. [ ع َ ب َ ن َ / ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از کسی که بر هر چیز اعتراض آرد و به هیچ امر دل خوش نکند. (امثال وحکم دهخدا).
-
سختگیر
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص فا.) 1 - آن که بر دیگران سخت می گیرد.2 - باریک بین ،دقیق . 3 - حریص . 4 - بهانه گیر.
-
عذر و بهانه
فرهنگ گنجواژه
بهانه.