کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متوعد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
متوعد
لغتنامه دهخدا
متوعد. [ م ُ ت َ وَع ْ ع ِ ] (ع ص ) ترساننده به بدی . (آنندراج ) (منتهی الارب ). ترساننده ٔ تهدید کننده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بیم کننده . مهدد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به توعد شود.
-
واژههای همآوا
-
متواد
لغتنامه دهخدا
متواد. [ م ُ ت َ وادد] (ع ص ) یکدیگر را دوست دارنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مایل و شایق و دوست دارنده یکدیگر را. (ناظم الاطباء). و رجوع به تواد شود.
-
جستوجو در متن
-
بیم کننده
لغتنامه دهخدا
بیم کننده . [ ک ُ ن َن ْ دَ / دِ ] (نف مرکب ) ترساننده . (یادداشت مؤلف ). نذیر. (ترجمان القرآن ) (دهار). منذر. (دهار). مهدّد. متوعد. (یادداشت مؤلف ).