کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متوسط طول سفر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
average trip length
متوسط طول سفر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نسبت مجموع مسافتهای طیشده توسط مسافر به تعداد سفرها
-
واژههای مشابه
-
medium shot
نمای متوسط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نمایی که حد میانی نمای دور و نمای نزدیک است
-
هتل متوسط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← مهمانخانۀ متوسط
-
medium aircraft
هواگَرد متوسط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] هواگَردی با وزن بیشینۀ برخاست بین 7000 تا 136000 کیلوگرم
-
mid-range hotel
مهمانخانۀ متوسط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] مهمانخانهای نه خیلی گران و مجلّل، نه خیلی ارزان و ساده متـ . هتل متوسط
-
فرس متوسط
لغتنامه دهخدا
فرس متوسط. [ ف ُ س ِ م ُ ت َ وَس ْ س ِ ] (اِخ ) زبان پهلوی است .(یادداشت به خط مؤلف ). رجوع به فارسی میانه شود.
-
متوسط الحال
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: متَوسّطالحال] mote(a)vassetolhāl آنکه نه خوب باشد نه بد؛ میانهحال.
-
متوسط القامه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: متَوسّطالقامَة] mote(a)vassetolqāme میانهقد؛ میانهبالا.
-
queen size bed, queen bed
تخت متوسط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] تختی دونفره، بزرگتر از تختهای دونفرۀ معمولی و کوچکتر از تختهای بزرگ، با ابعاد 150 × 200 سانتیمتر
-
medium frequency, MF
بسامد متوسط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] محدودۀ بسامدی بین 300 تا 3000 کیلوهرتز
-
middle class
طبقۀ متوسط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] طبقهای در جامعه که ازنظر برخورداری از امکانات مادی و غیرمادی در حدفاصل طبقۀ بالا و طبقۀ پایین قرار دارد
-
mean noon
ظهر متوسط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] زمان گذر خورشید متوسط از نصفالنهار ناظر، در زمان خورشیدی متوسط
-
جنس متوسط
لغتنامه دهخدا
جنس متوسط. [ ج ِ س ِ م ُ ت َ وَس ْ س ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح منطق ) دیگر اجناس خارج از جنس سافل و جنس عالی یعنی جنس الاجناس ، جنس متوسط باشند. رجوع به اساس الاقتباس ص 29 و کشاف اصطلاحات الفنون شود.
-
حد متوسط
لغتنامه دهخدا
حد متوسط. [ ح َدْ دِ م ُ ت َ وَس ْ س ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حد وسط. درجه ٔ میانگین .