کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متوسد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متوسد
/motavassed/
معنی
آنکه چیزی را برای خود بالین قرار دهد و به آن تکیه کند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
متوسد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] motavassed آنکه چیزی را برای خود بالین قرار دهد و به آن تکیه کند.
-
متوسد
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ وَ سِّ) [ ع . ] (اِفا.) تکیه کننده .
-
متوسد
لغتنامه دهخدا
متوسد. [ م ُ ت َ وَس ْ س ِ ] (ع ص ) آنکه بالین گرداند چیزی را. (آنندراج ) (از منتهی الارب ). کسی که قرار میدهد چیزی را زیر سر خود مانند بالش . (ناظم الاطباء). و رجوع به توسد شود.