کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متورط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متورط
/motavarret/
معنی
کسی که دچار سختی و مشکلی شده؛ در ورطهافتاده؛ در ورطهفرورونده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
متورط
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] motavarret کسی که دچار سختی و مشکلی شده؛ در ورطهافتاده؛ در ورطهفرورونده.
-
متورط
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ وَ رِّ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - به ورطه افتنده ، فرو رونده . 2 - به کار دشوار افتاده .
-
متورط
لغتنامه دهخدا
متورط. [ م ُ ت َ وَرْ رِ ] (ع ص ) آن که در هلاکت افتد.(آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). در هلاکت افتاده . (ناظم الاطباء). آن که به کار دشوار افتد. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). به اشکال افتاده . (ناظم الاطباء). و رجوع ...