کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متوازي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
موازی
دیکشنری فارسی به عربی
متوازي
-
خط موازی
دیکشنری فارسی به عربی
متوازي
-
موازی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
متوازي
-
parallel
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موازی، مدار، خط موازی، خط متوازی، موازی کردن، برابر کردن، متوازی، برابر
-
parallelogram
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متوازی الاضلاع
-
برابر کردن
دیکشنری فارسی به عربی
متوازي , معدل
-
rhombuses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رمبوها، متوازی الاضلاع
-
rhombi
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رمبو، متوازی الاضلاع
-
ذوزنقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ذوزنقَة] (ریاضی) zuzanaqe شکل چهارضلعی که فقط دو ضلع آن متوازی باشد.
-
rhombus
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رمبوس، متوازی الاضلاع، لوزی شکل
-
برابر
دیکشنری فارسی به عربی
سهل , سوية , صدر , متوازي , مکافي , نظير
-
parallels
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موازی، مدار، خط موازی، خط متوازی، موازی کردن، برابر کردن
-
parallelogram
واژهنامه آزاد
هَمروبَر. چون برَهایَش (اضلاعش) دو به دو هَمرو (موازی) هستند. در تازی متوازی الاضلاع است.
-
مربع
فرهنگ فارسی معین
(مُ رَ بَّ) [ ع . ] (اِ.) 1 - چهارگوش . 2 - متوازی الاضلاعی که چهار ضلعش با هم برابر و زاویه هایش قائمه باشند.
-
متنافر
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ فِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - دو خط که نه متوازی باشند و نه متقاطع . 2 - دور شونده از یکدیگر.