کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متهیف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
متهیف
لغتنامه دهخدا
متهیف . [ م ُ ت َ هََ ی ْ ی ِ ] (ع ص ) سموم زده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). || گسترده در باد هوف . (ناظم الاطباء). و رجوع به تهیف شود.
-
واژههای همآوا
-
متحیف
لغتنامه دهخدا
متحیف . [ م ُ ت َ ح َی ْ ی ِ ] (ع ص ) آن که کم کند چیزی از کرانه . (آنندراج ). کسی که می تراشد و کم می کند چیزی را از کرانه ٔ وی . (ناظم الاطباء). و رجوع به تحیف شود.