کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متنسب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
متنسب
لغتنامه دهخدا
متنسب . [ م ُ ت َ ن َس ْ س ِ ] (ع ص ) دعوی کننده ٔ خویشی و نزدیکی کسی را. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ادعا کننده ٔ خویشی و نزدیکی . (ناظم الاطباء). رجوع به تنسب شود.
-
واژههای همآوا
-
متنصب
لغتنامه دهخدا
متنصب . [ م ُ ت َ ن َص ْ ص ِ ] (ع ص )بر پای خیزنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). افراشته و بر پای خاسته . || غبار بلند برآمده . (ناظم الاطباء). رجوع به تنصب شود.