کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متنجس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متنجس
/motanajjes/
معنی
نجسشونده؛ ناپاک.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آلوده، ناپاک، ناطاهر، نجس ≠ طاهر
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
متنجس
واژگان مترادف و متضاد
آلوده، ناپاک، ناطاهر، نجس ≠ طاهر
-
متنجس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] motanajjes نجسشونده؛ ناپاک.
-
متنجس
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ نَ جِّ) [ ع . ] (اِفا.) نجس شونده ، ناپاک .
-
متنجس
لغتنامه دهخدا
متنجس . [ م ُ ت َ ن َج ْ ج ِ] (ع ص ) ناپاک . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آلوده و ناپاک . (ناظم الاطباء). نجس شده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به تنجس شود.
-
واژههای همآوا
-
متنجث
لغتنامه دهخدا
متنجث . [ م ُ ت َ ن َج ْ ج ِ ] (ع ص ) بازکاونده .(آنندراج ) (منتهی الارب ). بازکاونده و تفحص کننده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به تنجث شود.
-
جستوجو در متن
-
شتک کردن
لغتنامه دهخدا
شتک کردن . [ ش َ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) (... به کسی )، در تداول خانگی ترشح کردن آب و مخصوصاً آب متنجس . در تداول زنان ترشح آب به کسی ، خاصه آبی ناپاک . (یادداشت مؤلف ).
-
ناپاک
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیعصمت، بیعفت، زناکار، شهوی، نانجیب ۲. آلوده، آلوده، پلشت، پلید، چرکین، کثیف، متنجس، ملوث ۳. بینماز، جنب، محتلم، نجس ۴. حرام ≠ پاک طاهر، طیب، منزه، مهذب، نظیف، نمازی، ≠ پاک
-
آب کشیدن
لغتنامه دهخدا
آب کشیدن . [ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) حمل آب از جایی . || بیرون آوردن آب با دلو و مانند آن از چاه و حوض و جز آن . نَزْح . || تطهیر شرعی و نمازی کردن چیزی متنجس . || شستن جامه ٔ صابون زده با آب خالص تا اثر صابون بشود. || آب کشیدن زخم و جراحتی ؛ ریم و...
-
مطهرات
لغتنامه دهخدا
مطهرات . [ م ُ طَهَْ هَِ ] (ع ص ، اِ) ج ِمطهر. چیزهائی که بر حکم فقه اسلامی وسیله ٔ تطهیر اشیاء متنجس هستند. در توضیح المسائل آرد: یازده چیز نجاست را پاک می کند و آنها را مطهرات گویند. اول آب . دوم زمین . سوم آفتاب . چهارم استحاله . پنجم کم شدن دوسوم...
-
اعیان نجسة
لغتنامه دهخدا
اعیان نجسة. [ اَ ن ِ ن َ ج ِ س َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در اصطلاح فقها اشیائی را گویند که بذات خود نجس هستند. مقابل اعیان متنجس . و آن را نجاسات نیز گویند. محقق در کتاب شرایعالاسلام آرد: نجاسات ده قسم است : اول و دوم بول و غایط از جاندارانی که خون...
-
فیض
لغتنامه دهخدا
فیض . [ ف َ ] (اِخ ) (آیت اﷲ محمد) ابن علی اکبربن محمد. از فقهاء و مراجع بزرگ تقلید و از احفاد ملا محسن فیض کاشانی است . وی به سال 1293 هَ . ق . در قم متولد شد و در نجف و سامره از محضر درس اساتید بزرگ آخوند ملا کاظم خراسانی و سیدمحمدکاظم یزدی و میرزا...
-
آلوده
لغتنامه دهخدا
آلوده . [ دَ / دِ ] (ن مف / نف ) لوث ، دَرَن ، وسخ ، نجاست ، شوخ ، پلیدی گرفته . ملوّث . مدَرّن . متنجس : ...َر آلوده بیاری ّ و نهی در...َس من بوسه ای چند بتزویر دهی بر نس من . رودکی (از اوبهی در تحفةالاحباب ).پیری ّ و درازی ّ و خشک شنجی گوئی به گُه ...
-
زباد
لغتنامه دهخدا
زباد. [ زَ ] (ع اِ) عرقی و چرکی باشد که آن رااز میان پای جانوری گیرند و آن جانور بگربه مانند باشد لیکن سر او از سر گربه کوچکتر است و آن عرق بغایت خوشبوی میباشد و از جمله ٔ عطریات مشهور است . (برهان قاطع). جنسی از عطریات که از لای گربه پدید آید. (شرفن...