کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متناوب خلق 2 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
alternating group
گروه متناوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] گروهی متشکل از همۀ جایگشتهای زوج مجموعۀ {n...و2و1}
-
cyclothymia, cyclothymic disorder
متناوبخلقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نوعی اختلال خلقی که مشخصۀ آن دورههایی از علائم سبک شیدایی و افسردگی در طول یک دورۀ حداقل دوساله است
-
distichous
متناوب دوردیفه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی برگآذینی متناوب که در آن نقاط اتصال واقع در دو ردیف یا ردۀ عمودی است
-
alternating pulse, pulsus alternans
نبض متناوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] نبضی که در آن تناوب منظمی از ضربانهای ضعیف و قوی، بدون تغییر در مدت چرخۀ قلبی، وجود دارد
-
alternative algebra
جبر متناوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] جبری که یک حلقۀ متناوب است
-
alternating current
جریان متناوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] جریان برقی که جهت حرکتش بهطور منظم و پیاپی معکوس میشود
-
alternating series
سری متناوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار متـ . رشتۀ تناوب
-
alternating sequence
دنبالۀ متناوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] دنبالهای از اعداد حقیقی که جملات آن یکدرمیان مثبت و منفی باشند
-
alternative ring
حلقۀ متناوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] حلقهای که هر دو عضو آن یک زیرحلقۀ شرکتپذیر تولید کنند
-
alternating form
صورت متناوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
چشمه ٔ متناوب
لغتنامه دهخدا
چشمه ٔ متناوب . [ چ َ /چ ِ م َ / م ِ ِی ُم ت َ وِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی چشمه است که به فواصل معلوم بنوبت آب از آن جاری شود و هم در ازم-نه ٔ معلوم خشک و بی آب ماند. و رجوع به چشمه وقت و ساعت شود.
-
alternate bearing
باردهی متناوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] گلدهی یا باردهی سنگین و سبک متناوب، در سالهای پیدرپی، که در برخی از درختان میوه مشاهده میشود
-
متناوب ساختن
دیکشنری فارسی به عربی
تبادل
-
پیشنهاد متناوب
دیکشنری فارسی به عربی
بديل
-
cyclothymic 1
متناوبخلق 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] فرد دچار متناوبخلقی