کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متناوبخلقی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
cyclothymia, cyclothymic disorder
متناوبخلقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نوعی اختلال خلقی که مشخصۀ آن دورههایی از علائم سبک شیدایی و افسردگی در طول یک دورۀ حداقل دوساله است
-
واژههای مشابه
-
خلقی
واژگان مترادف و متضاد
۱. تودهای، مردمی ۲. قومی ۳. آفریده
-
خلقی
لغتنامه دهخدا
خلقی . [ خ ِ قی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به خلقت . طبیعی . گهری . گوهری . مادرزاد. مادرآورد. جبلی . فطری . خداداد. سرشتی . غریزی . موروثی . نهادی . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خلقی
دیکشنری فارسی به عربی
شعبي , مزاجي
-
alternate 2
متناوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی برگآذینی که در هر گره یک برگ یا ساختار دیگر دارد
-
متناوب
فرهنگ واژههای سره
پی در پ
-
متناوب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: متَناوب] mote(a)nāveb آنچه بهنوبت بیاید؛ یکی پس از دیگری.
-
متناوب
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ وِ) [ ع . ] (اِفا.) یکی پس از دیگری ، آنچه به نوبت بیاید.
-
متناوب
لغتنامه دهخدا
متناوب . [ م ُ ت َ وِ ] (ع ص ) به نوبت گیرنده ٔ آب و جز آن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). به نوبه . به نوبت .(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به تناوب شود.
-
متناوب
دیکشنری فارسی به عربی
بديل , تمايل , متقطع , متقفز , مستمر
-
کج خلقی
لغتنامه دهخدا
کج خلقی . [ ک َ خ ُ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی کج خلق . عمل کج خلق . زشتخویی . تغیر. تشدد. (ناظم الاطباء).
-
dysthymia
کجخُلقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] خُلق پایین در حد خفیف یا متوسط به شکل مستمر یا مزمن
-
نیک خلقی
لغتنامه دهخدا
نیک خلقی . [ خ ُ ] (حامص مرکب ) خوش خویی . خوش رفتاری . نیک خلق بودن .
-
کج خلقی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [فارسی. عربی. فارسی] kajxolqi بدخلقی؛ بدخویی.