کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متناحب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
متناحب
لغتنامه دهخدا
متناحب . [ م ُ ت َ ح ِ ] (ع ص ) با هم پیمان نماینده و وعده نهنده به وقتی برای قتال و جز آن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به تناحب شود.
-
واژههای همآوا
-
متناهب
لغتنامه دهخدا
متناهب . [ م ُ ت َ هَِ ] (ع ص ) شتر که زمین بسیار گیرد زیر سپل خود. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). شتر گرد و خاک انگیزاننده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تناهب شود.