کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متمم سند یا نوشته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
متمم سند یا نوشته
دیکشنری فارسی به عربی
علامة
-
واژههای مشابه
-
complement of an angle
متمم زاویه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] متمم یک زاویۀ مفروض زاویهای است که مجموع آن با زاوایهای مفروض برابر 90 درجه باشد
-
complementizer, subordinator, subordinating conjunction
متممساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] عناصر زبانی نشاندهندۀ بند پیرو متـ . متممنما
-
متممنما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← متممساز
-
زاویه ٔ متمم
لغتنامه دهخدا
زاویه ٔ متمم . [ ی َ / ی ِ ی ِ م ُ ت َم ْ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) هر یک از دو زاویه ای را که در یک ضلع مشترک اند و مجموعشان 90 درجه است متمم نامند.
-
متمم اسم
دیکشنری فارسی به عربی
اضافة
-
متمم گرفتن
دیکشنری فارسی به عربی
تکملة
-
colatitude
متمم عرض جغرافیایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] نود درجه منهای عرض جغرافیایی
-
complementary angles
زاویههای متمم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] دو زاویه با مجموع 90 درجه
-
جستوجو در متن
-
label
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برچسب، اتیکت، علامت، لقب، متمم سند یا نوشته، تکه باریک، اصطلاح خاص، برچسب زدن
-
labels
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برچسب ها، برچسب، اتیکت، علامت، لقب، متمم سند یا نوشته، تکه باریک، اصطلاح خاص، برچسب زدن
-
قباله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: قبالَة] (حقوق) qabāle نوشته یا سندی که بهموجب آن کسی چیزی را بر ذمه گیرد؛ سند عقد معامله یا نکاح.
-
writs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قوانین، حکم، سند، نوشته، ورقه