کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متمزر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
متمزر
لغتنامه دهخدا
متمزر. [ م ُ ت َ م َزْ زَ ] (ع ص ) کسی که به یکبار شیر میدوشد . (ناظم الاطباء).
-
متمزر
لغتنامه دهخدا
متمزر. [ م ُ ت َ م َزْ زِ ] (ع ص ) آن که یک یک مکد و اندک نوشد. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) . کسی که می نوشد یا می مکد اندک اندک . (ناظم الاطباء). رجوع به تمزر شود.
-
واژههای همآوا
-
متمضر
لغتنامه دهخدا
متمضر. [ م ُ ت َ م َض ْ ض ِ ] (ع ص ) آن که خویشتن را به مضریان مانند کند. (آنندراج ) (از اقرب الموارد). کسی که خود را به مردمان مضر شبیه می کندو به آنها نسبت میدهد. (ناظم الاطباء). || آن که بر گروه مضر خشم می کند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از...
-
جستوجو در متن
-
متمزز
لغتنامه دهخدا
متمزز. [ م ُ ت َ م َزْ زِ ] (ع ص ) مُتَمَزِّر. رجوع به متمزر شود.