کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متمتع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متمتع
/mote(a)matte'/
معنی
کسی که از کاری یا چیزی حظ و بهره ببرد؛ بهرهمند؛ برخوردار.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
برخوردار، بهرهور، بهرهمند، حظیظ، رستیخوار، کامران، کامیاب، متلذذ، متنعم، مستفید، منتفع ≠ بینصیب، محروم
برابر فارسی
برخوردار
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
متمتع
واژگان مترادف و متضاد
برخوردار، بهرهور، بهرهمند، حظیظ، رستیخوار، کامران، کامیاب، متلذذ، متنعم، مستفید، منتفع ≠ بینصیب، محروم
-
متمتع
فرهنگ واژههای سره
برخوردار
-
متمتع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: متَمتّع] mote(a)matte' کسی که از کاری یا چیزی حظ و بهره ببرد؛ بهرهمند؛ برخوردار.
-
متمتع
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ مَ تِّ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - برخوردار از چیزی ، بهره مند. 2 - کسی که عمره (زیارت بیت الله با شرایط خاص ) به جا آورد.
-
متمتع
لغتنامه دهخدا
متمتع. [ م ُ ت َ م َت ْ ت ِ ] (ع ص ) برخورداری یابنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). کسی که برخورداری می یابد. (ناظم الاطباء). برخوردار از چیزی و کامران و مسرور. (ناظم الاطباء). بهره یاب . بهره مند. بهره ور. برخوردار. محظوظ. (یادداشت به خط مرحوم دهخ...
-
واژههای مشابه
-
متمتع شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. برخوردار شدن، بهرهور شدن، تمتع یافتن، منتفع شدن، بهرهمند شدن ۲. کامران شدن، کامیاب گشتن
-
جستوجو در متن
-
متلذذ
واژگان مترادف و متضاد
برخوردار، بهرهور، متمتع ≠ بینصیب، محروم
-
محظوظ کردن
واژگان مترادف و متضاد
بهرهمند کردن، متمتع کردن، حظ بخشیدن
-
برخور
واژگان مترادف و متضاد
برخوردار، بهرهمند، بهرهور، متمتع، منتفع
-
کامروا
فرهنگ فارسی معین
(رَ) (ص مر.) برخوردار، متمتع .
-
مستفید
واژگان مترادف و متضاد
برخوردار، بهرهمند، بهرهور، بهرهیاب، متمتع، منتفع
-
بهرهور
واژگان مترادف و متضاد
برخوردار، کامیاب، متمتع، محظوظ، مستفید، منتفع ≠ محروم
-
حظیظ
فرهنگ فارسی معین
(حَ) [ ع . ] (ص .) 1 - متمتع ، بابهره . 2 - کامیاب ، خوشبخت .