کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متمایز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متمایز
/mote(a)māyez/
معنی
ویژگی کسی یا چیزی که از دیگران جدا و مشخص باشد؛ دارای تمایز.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. برجسته، متشخص
۲. مشخص، ممتاز ≠ متعارف
۳. متباین، متفاوت
برابر فارسی
جدا
دیکشنری
disparate, distinct, several
-
جستوجوی دقیق
-
متمایز
واژگان مترادف و متضاد
۱. برجسته، متشخص ۲. مشخص، ممتاز ≠ متعارف ۳. متباین، متفاوت
-
متمایز
فرهنگ واژههای سره
جدا
-
متمایز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: متَمایز] mote(a)māyez ویژگی کسی یا چیزی که از دیگران جدا و مشخص باشد؛ دارای تمایز.
-
متمایز
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ یِ) [ ع . ] (اِفا.) چیزی که از دیگری جدا و مشخص باشد.
-
متمایز
لغتنامه دهخدا
متمایز. [ م ُ ت َ ی ِ ] (ع ص ) (از «م ی ز») جدا شده . باز شناخته از. آن که از دیگران مشخص و ممتاز و جدا باشد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- متمایز شدن ؛ جدا شدن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
متمایز
دیکشنری فارسی به عربی
بارز , متنوع , مختلف
-
واژههای مشابه
-
متمایز شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ممتاز شدن، مشخص شدن، شاخص شدن ۲. متفاوت گشتن، جدا شدن
-
جستوجو در متن
-
analagous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متمایز
-
disquisitory
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متمایز
-
indicial
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متمایز
-
unmythological
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر متمایز
-
distinctest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متمایز
-
dividuous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متمایز