کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متلک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
taunter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عصبانی، طعنه زن، متلک گو
-
josh
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جاش، متلک، کسی را دست انداختن، شوخی کردن
-
taunters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عاشقان، طعنه زن، متلک گو
-
لنترانی/()پراندن
لهجه و گویش تهرانی
حرف مفت،ناسزا و متلک گفتن
-
تیکه پرانی
واژهنامه آزاد
متلک پرانی و نیش زدن با زبان را گویند.
-
waggery
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جادوگری، شوخی، شوخی شیطنتامیز، متلک، بذله گویی
-
انداختن،بنداز کردن
لهجه و گویش تهرانی
حرف بد به کسی گفتن، متلک بار کسی کردن،جنس بنجل فروختن
-
گوگوری
لهجه و گویش تهرانی
گوگوری مَگور، خوشکل ، بانمک،زن زیبا،نوعی متلک
-
لغز
واژگان مترادف و متضاد
۱. چیستان، معما ۲. انتقاد، ایراد، خرده، لغاز ۳. متلک
-
تیکه پراندن
واژگان مترادف و متضاد
تیکه آمدن، مزه پراندن، تکه آمدن، متلک گفتن
-
taunted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترسناک، طعنه زدن، سرزنش کردن، شماتت کردن، دست انداختن و متلک گفتن
-
taunting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترسناک، طعنه زدن، سرزنش کردن، شماتت کردن، دست انداختن و متلک گفتن
-
taunt
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طعنه، مسخره، طعنه زدن، سرزنش کردن، شماتت کردن، دست انداختن و متلک گفتن
-
اسخر منه
دیکشنری عربی به فارسی
تمسخر کردن , بکسي خنديدن , استهزاء کردن , کسي را دست انداختن , شوخي کردن , متلک
-
ایزایى دادَن
لهجه و گویش بختیاری
izâi dâdan 1. متلک گفتن؛ 2. سخن نیشدار زدن، عتراض کردن.