کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متلهب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متلهب
/motalahheb/
معنی
برافروخته؛ زبانهکشیده؛ شعلهور.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
متلهب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] motalahheb برافروخته؛ زبانهکشیده؛ شعلهور.
-
متلهب
لغتنامه دهخدا
متلهب . [ م ُ ت َ ل َهَْ هَِ ] (ع ص ) آتش فروزان و روشن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). افروخته و شعله زننده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تلهب شود.
-
واژههای همآوا
-
مطلحب
لغتنامه دهخدا
مطلحب . [ م ُ ل َ ح ِب ب ] (ع ص ) بلند و دراز از هر چه باشد. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). دراز و راست . (از اقرب الموارد). راست . (از محیط المحیط).