کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متلمظ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
متلمظ
لغتنامه دهخدا
متلمظ. [ م ُت َ ل َم ْ م ِ ] (ع ص ) آن که زبان گرداگرد دهان برآوردبعد از طعام . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). تذوق . (ازاقرب الموارد). کسی که پس از غذا خوردن زبان را گرداگرد دهان میگرداند تا باقی مانده ٔ غذا را برداشته دهان را پاک کند. (ناظم الاطباء)...
-
متلمظ
لغتنامه دهخدا
متلمظ. [م ُ ت َ ل َم ْ م َ ] (ع اِ) محل تبسم و خنده . یقال : انه لحسن المتلمظ. (ناظم الاطباء). مُتَبَسَّم . (از اقرب الموارد) (محیطالمحیط).
-
واژههای همآوا
-
متلمذ
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ لَ مِّ) [ ع . ] (اِفا.) شاگرد، دانش آموز.