کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متلع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
مطلع
لغتنامه دهخدا
مطلع. [م ُطْ طَ ل َ ] (ع ص ) خبردار کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ). || (اِ) برآمدنگاه . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) .محل صعود. (از معجم متن اللغة). مأتی . (اقرب الموارد). || جای اطلاع یافتن از مکان بلند. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (...
-
مطلا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: مطلّیٰ] motallā ۱. چیزی که آن را با چیز دیگر اندود کرده باشند؛ اندودشده.۲. روغنمالیشده.۳. زراندودشده.
-
مطلع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: مطالع] matla' ۱. جای برآمدن.۲. جا یا جهت طلوع ستارگان.۳. آغاز کلام.۴. (ادبی) نخستین بیت غزل یا قصیده.
-
مطلع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mottale' دانا و آگاه به کاری یا امری؛ بااطلاع.
-
مَطْلِعَ
فرهنگ واژگان قرآن
محل طلوع
-
مَطْلَعِ
فرهنگ واژگان قرآن
زمان طلوع
-
مطلا
واژهنامه آزاد
اندود شده با طلا - ساخنه و پرداخته شده با طلا (زر)
-
جستوجو در متن
-
متلعی
لغتنامه دهخدا
متلعی . [ م ُ ت َ ل َع ْ عی ] (ع ص ) انگبین فروخفته و کره بسته . (آنندراج ).عسل متلع؛انگبین بسته و منجمد و انگبین که در برداشتن دراز گردد. (ناظم الاطباء). رجوع به متلعلع شود.