کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متلد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
متلد
لغتنامه دهخدا
متلد. [ م ُ ت َل ْ ل َ ] (ع ص ) قدیم و کهنه . (ناظم الاطباء). خلق متلد؛ خلق قدیم . (آنندراج ) (از منتهی الارب ).
-
متلد
لغتنامه دهخدا
متلد. [ م ُ ت َل ْ ل ِ ] (ع ص ) گرد آورنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). کسی که جمع میکند و گرد می آورد و فراهم میکند. (ناظم الاطباء). || بازدارنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). آن که دفع میکند و باز میدارد و منع میکند. (ناظم الاطباء).
-
متلد
لغتنامه دهخدا
متلد. [ م ُ ل َ ] (ع ص ) مال کهنه و قدیمی و موروثی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || مال و دولت و مال موروثی . (ناظم الاطباء). || ستوری که نزد صاحبش زاده یا نتاج داده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). غلام یا ستوری که نزد صاحبش زاده یا نتاج داده باشد. || غل...
-
متلد
لغتنامه دهخدا
متلد. [ م ُ ل ِ ] (ع ص ) خداوند مال کهنه و قدیم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مال کهن . (مهذب الاسماء). خداوند مال موروثی . || خداوند غلام و یا ستوری که در خانه ٔ خود شخص زاده شده باشد. (ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ قبل شود.