کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متلبث پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
متلبث
لغتنامه دهخدا
متلبث . [ م ُ ت َ ل َب ْ ب ِ] (ع ص ) درنگ کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). بادرنگ . (ناظم الاطباء). و رجوع به تلبث شود. || سست و کاهل . (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
متلبس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] motalabbes = مُلبس
-
متلبس
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ لَ بِّ) [ ع . ] (اِفا.) لباس پوشیده ، به لباس کسی درآمده .
-
متلبس
لغتنامه دهخدا
متلبس .[ م ُ ت َ ل َب ْ ب ِ ] (ع ص ) جامه پوشنده . (غیاث ) (آنندراج ). لباس پوشنده . به لباس کسی درآمده . (ناظم الاطباء). || پنهان شونده . || پوشنده .(غیاث ) (آنندراج ). || طعام چسبنده بدست . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).