کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متلاشی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متلاشی کردن
مترادف و متضاد
۱. درهم شکستن، مضمحل کردن، از هم پاشاندن
۲. نابود کردن، معدوم کردن
دیکشنری
decompose, destroy, disintegrate, shatter
-
جستوجوی دقیق
-
متلاشی کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. درهم شکستن، مضمحل کردن، از هم پاشاندن ۲. نابود کردن، معدوم کردن
-
متلاشی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اِجتياحٌ
-
واژههای مشابه
-
متلاشی شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. داغان شدن، آشولاش شدن ۲. از هم پاشیدن، مضمحل شدن
-
متلاشی کرد
دیکشنری فارسی به عربی
اِجتاحَ ، أَجْلي
-
جستوجو در متن
-
splintered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقسیم شده، متلاشی شدن، تراشه کردن، متلاشی کردن
-
splintering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقسیم بندی، متلاشی شدن، تراشه کردن، متلاشی کردن
-
decompose
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجزیه، تجزیه کردن، از هم پاشیدن، متلاشی شدن، متلاشی کردن
-
decomposing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجزیه، تجزیه کردن، از هم پاشیدن، متلاشی شدن، متلاشی کردن
-
decomposes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجزیه می شود، تجزیه کردن، از هم پاشیدن، متلاشی شدن، متلاشی کردن
-
خورد خاکشیر،()کردن
لهجه و گویش تهرانی
خرد و متلاشی کردن
-
interwish
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متلاشی کردن
-
disintegrate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجزیه، از هم پاشیدن، متلاشی شدن، متلاشی کردن، تجزیه شدن، خرد کردن، فرو ریختن، فاسد شدن
-
splinters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تراشه ها، تراشه، خرده، باریکه چوب، خردهشیشه، متلاشی شدن، تراشه کردن، متلاشی کردن