کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متلاشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متلاشی
/mote(a)lāši/
معنی
چیزی که اجزای آن از هم گسیخته و پراکنده شده باشد؛ ازهمپاشنده؛ مضمحل.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. آشولاش، ازهمپاشیده، پاشیده، پراکنده، داغان، مضمحل، ولو
۲. تلاشگر، جستجوگر
برابر فارسی
فرو پاشنده، فروریخته
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
متلاشی
واژگان مترادف و متضاد
۱. آشولاش، ازهمپاشیده، پاشیده، پراکنده، داغان، مضمحل، ولو ۲. تلاشگر، جستجوگر
-
متلاشی
فرهنگ واژههای سره
فرو پاشنده، فروریخته
-
متلاشی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: متَلاشی] mote(a)lāši چیزی که اجزای آن از هم گسیخته و پراکنده شده باشد؛ ازهمپاشنده؛ مضمحل.
-
متلاشی
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ) [ ع . ] (اِفا.) از هم پاشیده .
-
متلاشی
لغتنامه دهخدا
متلاشی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) خراب ومعدوم و در اینصورت مأخوذ است از لاشی و این قسم اشتقاق از مرکبات بسیار آمده و آنچه در مردم متلاشی بمعنی تلاش و تلاش کننده مشهور است محض غلط چرا که تلاش لفظ ترکی است و الفاظ ترکی و فارسی بطور عربی اشتقاق کردن خطاست ، ...
-
واژههای مشابه
-
متلاشی شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. داغان شدن، آشولاش شدن ۲. از هم پاشیدن، مضمحل شدن
-
متلاشی کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. درهم شکستن، مضمحل کردن، از هم پاشاندن ۲. نابود کردن، معدوم کردن
-
متلاشی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اِجتياحٌ
-
متلاشی کرد
دیکشنری فارسی به عربی
اِجتاحَ ، أَجْلي
-
جستوجو در متن
-
splintered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقسیم شده، متلاشی شدن، تراشه کردن، متلاشی کردن
-
splintering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقسیم بندی، متلاشی شدن، تراشه کردن، متلاشی کردن
-
decompose
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجزیه، تجزیه کردن، از هم پاشیدن، متلاشی شدن، متلاشی کردن
-
decomposing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجزیه، تجزیه کردن، از هم پاشیدن، متلاشی شدن، متلاشی کردن