کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متقاطع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متقاطع
/mote(a)qāte'/
معنی
۱. آنچه از چیز دیگر بگذرد و آن را قطع کند.
۲. (ریاضی) دو خط که به هم برسند و یکدیگر را قطع کنند.
۳. بریدهبریده؛ مقطّع.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
crisscross, transverse
-
جستوجوی دقیق
-
متقاطع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: متَقاطع] mote(a)qāte' ۱. آنچه از چیز دیگر بگذرد و آن را قطع کند.۲. (ریاضی) دو خط که به هم برسند و یکدیگر را قطع کنند.۳. بریدهبریده؛ مقطّع.
-
متقاطع
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ طِ) [ ع . ] 1 - (اِفا.) قطع کنندة یکدیگر. 2 - دو خط که به یکدیگر برسند و همدیگر را قطع کنند (هندسه ).
-
متقاطع
لغتنامه دهخدا
متقاطع. [ م ُ ت َ طِ ] (ع ص ) از هم دیگر برنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). جدا شونده یکی از دیگری . هر دو چیزی که به هم برسند و سپس از هم جدا گشته یکدیگر را قطعکنند. خاجی شکل و صلیبی شکل . (ناظم الاطباء). آنچه که به چیزی دیگر برس...
-
متقاطع
واژهنامه آزاد
همرس.
-
واژههای مشابه
-
crosscurrent extraction
استخراج متقاطع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی شیمی] نوعی استخراج مایعـ مایع ناپیوسته که در آن حلاّل به نمونۀ موجود در قیف جداساز افزوده و سپس هم زده میشود تا فاز استخراجی در یک جا جمع و بیرون کشیده شود
-
cross-cut
برش متقاطع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نوعی تدوین موازی از رویدادهای همزمان در مکانهای مختلف
-
crossed diplopia
دوبینی متقاطع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] نوعی دوبینی که در آن دو تصویر مربوط به چشمهای چپ و راست با هم جابهجا میشود متـ . دوبینی نامتقارن heteronymous diplopia
-
transverse joint, cross joint
درزۀ متقاطع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] درزهای که بر خطوارههای اصلی سنگ عمود است
-
cross rhythm
ریتم متقاطع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ریتمی که با استفادۀ همزمان از دو یا چند ریتم متفاوت، که حداقل یکی از آنها دارای تقسیمات عاریتی است، به وجود میآید
-
crossover design
طراحی متقاطع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] نوعی مطالعۀ آیندهنگر که در آن گروههای شرکتکننده با ترتیب مشخصی بهتناوب مداخلات درمانی را دریافت میکنند
-
transverse tunnel dryer
خشککن تونلی متقاطع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی خشککن تونلی که در آن جریان هوای گرم عمود بر جهت جریان مادۀ غذایی است
-
cross-cultivation
خاکورزی متقاطع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] شخم زدن زمین در دو جهت عمودبرهم
-
جدول کلمات متقاطع
دیکشنری فارسی به عربی
حزورة