کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متقار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
متقار
لغتنامه دهخدا
متقار. [ م ُ ت َ قارر ] (ع ص ) قرار و ثبات ورزنده و آرمنده . (آنندراج ). همدیگر را فراگیرنده و ساکن شونده . (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
متقعر
لغتنامه دهخدا
متقعر. [ م ُ ت َ ق َع ْ ع ِ ] (ع ص ) آن که دور شود در سخن . (محمودبن عمر، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). متعمق . (یادداشت ایضاً). || از اقصای دهن سخن گوینده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). || چاه عمیق . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).