کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متقابل ضربدری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
decussate 2
متقابل ضربدری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی برگآذینی متقابل که در آن برگها یا ساختارهای متقابل با جفت پیشین زاویۀ 90 درجه دارند
-
واژههای مشابه
-
nondecussate
متقابل ناضربدری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی برگآذینی متقابل که در آن هر جفت از برگها یا ساختارهای متقابل با جفت پیشین زاویۀ 90 درجه ندارند
-
وابستگی متقابل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] ← بههموابستگی
-
اعتماد متقابل
فرهنگ واژههای سره
همباور
-
تاثیر متقابل
فرهنگ واژههای سره
برهمکنش
-
metathesis 1, double displacement, double decomposition
جانشینی متقابل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] واکنشی که در آن دو عنصر یا گروههایی از عناصر مربوط به دو مولکول جابهجا میشوند
-
mutual support
پشتیبانی متقابل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] پشتیبانی نیروها از یکدیگر در برابر دشمن
-
reciprocal bearing
سویۀ متقابل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] سویهای که 180 درجه با یک سویۀ معین تفاوت دارد
-
shoot back
شلیک متقابل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] دفاع از تجهیزات فضایی با شلیک به مهاجم
-
mutual impedance
رهبندی متقابل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] نسبت ولتاژ مختلط در یک حلقه (mesh) به جریان مختلط دیگر هنگامی که جریان حلقههای دیگر صفر باشد
-
mutual admittance
رهدهی متقابل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] نسبت جریان مختلط در یک حلقه (mesh) به ولتاژ مختلط دیگر هنگامی که ولتاژ حلقههای دیگر صفر است
-
زاویه ٔ متقابل
لغتنامه دهخدا
زاویه ٔ متقابل . [ ی َ / ی ِ ی ِم ُ ت َ ب ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) دو خط راست که یکدگر را ببرد چهار زاویه از آن بحاصل شود سر هردوی بهم آمده بر نقطه ای ، هرچه برابر بود آن را متقابل خوانند و یکدیگر را راست باشند. (التفهیم بیرونی ص 12).
-
mutual induction
القای متقابل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] برهمکنش دو پیچه که در یکی از آنها جریان متغیر وجود داشته باشد یا موقعیت دو پیچه نسبت به هم تغییر کند
-
اثر متقابل
دیکشنری فارسی به عربی
تفاعل