کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متفق القول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متفق القول
/mottafeqolgo[w]l/
معنی
همسخن؛ همقول؛ یکزبان.
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
همزبان، یکزبان
دیکشنری
unanimous
-
جستوجوی دقیق
-
متفق القول
فرهنگ واژههای سره
همزبان، یکزبان
-
متفق القول
فرهنگ فارسی عمید
(قید، صفت) [عربی: متّفقالقَول] mottafeqolgo[w]l همسخن؛ همقول؛ یکزبان.
-
متفق القول
دیکشنری فارسی به عربی
جماعي
-
واژههای مشابه
-
متفق الرای
فرهنگ فارسی عمید
(قید، صفت) [عربی] mottafeqorra'y همرٲی؛ همداستان.
-
متفق الکلمه
فرهنگ فارسی عمید
(قید، صفت) [عربی: متّفقالکلمَة] [قدیمی] mottafeqolkalame = متفقالقول
-
متفق بودن
دیکشنری فارسی به عربی
التزم به , وافق
-
متفق ساختن
دیکشنری فارسی به عربی
تآخ
-
متفق کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اتحد
-
مشترک و متفق
فرهنگ گنجواژه
یک صدا.
-
واژههای همآوا
-
متفقالقول
واژگان مترادف و متضاد
متفقالکلمه، متفقالرای، همآواز، همزبان، همسخن، همصدا، همکلام، یکدل، یکزبان ≠ ناهمزبان
-
جستوجو در متن
-
هم آواز
فرهنگ فارسی معین
(هَ) (ص .) 1 - هم صدا. 2 - هم زبان ، متفق القول .
-
یک زبان
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ) (ق مر.) متفق القول ، یک - دل .