کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متفرس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متفرس
/motafarres/
معنی
کسی که از علامتها و نشانهها به چیزی پی میبرد؛ باهوش.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بافراست، فراستمند
۲. باهوش، ذکی، باذکاوت، زیرک
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
متفرس
واژگان مترادف و متضاد
۱. بافراست، فراستمند ۲. باهوش، ذکی، باذکاوت، زیرک
-
متفرس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] motafarres کسی که از علامتها و نشانهها به چیزی پی میبرد؛ باهوش.
-
متفرس
لغتنامه دهخدا
متفرس . [ م ُ ت َ ف َرْ رِ ] (ع ص ) تحصیل دانش نماینده بواسطه ٔ نشان و علامت . (ناظم الاطباء). داننده بعلامت و نشان . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). آن که مطلبی را از راه علامت و نشانه دریابد : و متفرسان نجوم و متکیسان طب . (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 125...
-
واژههای همآوا
-
متفرث
لغتنامه دهخدا
متفرث . [ م ُ ت َ ف َرْ رِ ] (ع ص ) گروه پراکنده و متفرق . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به تفرث شود.
-
جستوجو در متن
-
با
لغتنامه دهخدا
با. (حرف اضافه ) ابا. پهلوی ، اپاک . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). بمعنی مع، است که بجهت مصاحبت باشد. (برهان ). مع. (منتهی الارب ). بمعنی مع چنانکه گوئی اسپی با زین مکلل خریدم . (غیاث ) (آنندراج ) (انجمن آرا). بفتح اول با الف کشیده بمعنی مع است که برای مص...