کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متغور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
متغور
لغتنامه دهخدا
متغور. [ م ُ ت َ غ َوْ وِ ] (ع ص ) گوشه نشین در غار. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || فرو رونده در غور زمین . (ناظم الاطباء). به غور آینده . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تغور شود.
-
واژههای همآوا
-
متقور
لغتنامه دهخدا
متقور. [ م ُ ت َ ق َوْ وِ ] (ع ص ) مار پیچنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مار پیچیده و حلقه شده . (ناظم الاطباء). || گذشته شده بیشتر از شب . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به تقور شود.