کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متغنج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متغنج
معنی
(مُ تَ غَ نِّ) [ ع . ] (اِفا.) ناز کننده ، با ناز و کرشمه .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
متغنج
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ غَ نِّ) [ ع . ] (اِفا.) ناز کننده ، با ناز و کرشمه .
-
متغنج
لغتنامه دهخدا
متغنج . [ م ُ ت َ غ َن ْن ِ ] (ع ص ) زنان با ناز و کرشمه . (ناظم الاطباء) (ازفرهنگ جانسون ). ناز و کرشمه نماینده . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تغنج شود.