کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متعمداً پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متعمداً
معنی
(مُ تَ عَ مِّ دَ نْ) [ ع . ] (ق .) عمداً، از روی قصد و اراده .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
متعمداً
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ عَ مِّ دَ نْ) [ ع . ] (ق .) عمداً، از روی قصد و اراده .
-
متعمداً
لغتنامه دهخدا
متعمداً. [ م ُ ت َ ع َم ْ م ِ دَن ْ ] (ع ق ) با قصد و آهنگ و دانسته و به طور عمد. (ناظم الاطباء). به عمد. عمداً. از روی اراده و قصد : کوتالچیان ایشان جامه و دستار مردم و هر چه می دیدندمی ستدند و متعمداً اولاغ زیادت می گرفتند و باز می فروختند. (تاریخ ...
-
واژههای مشابه
-
مُّتَعَمِّداً
فرهنگ واژگان قرآن
از روي عمد
-
واژههای همآوا
-
مُّتَعَمِّداً
فرهنگ واژگان قرآن
از روي عمد
-
جستوجو در متن
-
عاملاً
واژگان مترادف و متضاد
بهعمد، تعمداً، عمداً، قصداً، متعمداً
-
عامداً
واژگان مترادف و متضاد
تعمدی، دانسته، عمداً، قصداً، متعمداً ≠ قاصراً، ندانسته
-
قصداً
واژگان مترادف و متضاد
باالارده، بهتعمد، تعمداً، خواسته، عمداً، متعامداً، متعمداً ≠ سهو
-
باالارده
واژگان مترادف و متضاد
باقصد، عمداً، ارادی، قصداً، متعمداً ≠ غیرعمد، بیاختیار، بیاراده
-
تعمداً
لغتنامه دهخدا
تعمداً. [ ت َ ع َم ْ م ُ دَن ْ ](ق ) دیده و دانسته و از روی قصد و بقصد و با اراده .(ناظم الاطباء). قاصداً. عامداً. متعمداً. عالماً.
-
تبوء
لغتنامه دهخدا
تبوء. [ ت َ ب َوْ وُءْ ] (ع مص ) جای گرفتن .(زوزنی ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). فرود آمدن و مقیم شدن در مکانی . (از اقرب الموارد) (قطر المحیط) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). حدیث : من کذب علی ّ متعمداً فلیتبوءْ مقعده من النار. || قادرشدن مر...
-
ذوا
لغتنامه دهخدا
ذوا. [ ذَ ] (ع اِ) مخفف ذوان تثنیه ٔ ذو و چون لازم الاضافه است هیچگاه جز بصورت ذوا در کلام نیاید: ذوامال ؛ دو مرد خداوند مال . و منه قوله تعالی : و من قتله منکم متعمداً فجزاءُ مثل ما قتل من النعم یحکم به ذواعدل منکم . (قرآن 95/5). و: شهادةُ بینکم اذا...
-
شهروی
لغتنامه دهخدا
شهروی . [ ] (اِ) ظاهراً نام جانوری است و ابوالفتوح رازی این کلمه را در عبارت ذیل (چ 1 ج 2 ص 223) آورده است اما معنی آن معلوم نشد: «و هرکه روباهی بکشد یا خرگوشی یا آهویی صید کند و بکشد بر او گوسفندی باشد و هرکه شهروی بکشد بر او بره ای باشد از شیر بازس...