کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متعمد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متعمد
/mote(a)'ammed/
معنی
کسی که از روی عمد و قصد کاری میکند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
متعمد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: متَعمّد] mote(a)'ammed کسی که از روی عمد و قصد کاری میکند.
-
متعمد
لغتنامه دهخدا
متعمد. [ م ُ ت َ ع َم ْ م ِ ] (ع ص ) آهنگ کاری کننده . (از منتهی الارب ). کسی که با تحمل و وقار کار می کند و با قصد و آهنگ مشغول کار می گردد. کسی که جد و جهد می کند و بطور عمد و دانسته کار می کند. (ناظم الاطباء). قصد کننده کاری را. و رجوع به تعمد شود...
-
متعمد
دیکشنری عربی به فارسی
تعمد کردن , عمدا انجام دادن , عمدي , تعمدا , تعمق کردن , سنجيدن , انديشه کردن , کنکاش کردن , قصدي
-
واژههای مشابه
-
حريق متعمد
دیکشنری عربی به فارسی
اتش زني , ايجاد حريق عمدي
-
قتل غير متعمد
دیکشنری عربی به فارسی
ادمکشي , قتل نفس
-
جستوجو در متن
-
تعمد کردن
دیکشنری فارسی به عربی
متعمد
-
عمدا انجام دادن
دیکشنری فارسی به عربی
متعمد
-
تعمدا
دیکشنری فارسی به عربی
متعمد
-
قصدی
دیکشنری فارسی به عربی
متعمد
-
کنکاش کردن
دیکشنری فارسی به عربی
استشر , متعمد
-
تعمق کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تامل , متعمد
-
اتش زنی
دیکشنری فارسی به عربی
حريق متعمد
-
ایجاد حریق عمدی
دیکشنری فارسی به عربی
حريق متعمد