کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متعلقه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متعلقه
/mote(a)'alleqe/
معنی
۱. = متعلق
۲. (اسم، صفت) همسر مرد؛ عیال؛ زوجه.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
زن، همسر، زوجه، خانم
دیکشنری
appurtenance, property
-
جستوجوی دقیق
-
متعلقه
واژگان مترادف و متضاد
زن، همسر، زوجه، خانم
-
متعلقه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: متَعلّقَة] mote(a)'alleqe ۱. = متعلق۲. (اسم، صفت) همسر مرد؛ عیال؛ زوجه.
-
متعلقه
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ عَ لِّ قِ) [ ع . ] (اِفا.) عیال ، همسر.
-
متعلقه
لغتنامه دهخدا
متعلقه . [ م ُ ت َ ع َل ْ ل ِ ق َ ] (ع ص ، اِ) زن شخص .(ناظم الاطباء) : بابا پیروک و متعلقه اش ویلان و سرگردان سیر بیابانها همی کردند. (ولنگاری ، قضیه ٔ نمک ترکی ، صادق هدایت چ چهارم امیرکبیر، ص 169).
-
جستوجو در متن
-
متعلقات
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ عَ لِّ) [ ع . ] (اِفا.) جِ متعلقه . 1 - وابسته ها. 2 - ضمایم .
-
چارفاریاب
لغتنامه دهخدا
چارفاریاب . [ فارْ ](اِخ ) یکی از قرای متعلقه به بلوک کوهمره ٔ شیراز است . (مرآت البلدان ج 4 ص 50).
-
چارمکان
لغتنامه دهخدا
چارمکان . [ م َ ] (اِخ ) از دهات متعلقه به کوهمره ٔ شیراز است . (مرآت البلدان ج 4ص 65).
-
جائین
لغتنامه دهخدا
جائین . (اِخ ) یکی از دهات متعلقه ٔ به لارستان فارس است . (مرآت البلدان ج 4 ص 13).
-
متعلقات
لغتنامه دهخدا
متعلقات . [ م ُ ت َع َل ْ ل ِ ] (ع ص ، اِ) علاقه ها و توابع و لواحق و لوازم و ملزومات و متملکات و چیزهائی که در ملک کسی باشد. (ناظم الاطباء). || فرزند و عیال و اهل خانه و آنچه محسوب به خانه باشد. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). کسان . خاصه ٔ مردم ...
-
زن
واژگان مترادف و متضاد
۱. امراء، نسا ۲. بانو، جفت، حرم، زوجه، عیال، متعلقه، منکوحه، همسر ۳. پردگی، مستوره ≠ مرد، همسر
-
رقبة
لغتنامه دهخدا
رقبة. [ رَ ب َ ] (ع اِ) زمینی که نزدیک به آب رود باشد حالا مطلق زمین متعلقه ٔ ده را گویند. (آنندراج ).- رقبةالنهر ؛ مجرای میاه . ج ، رقاب . (مهذب الاسماء).
-
چارطاق
لغتنامه دهخدا
چارطاق . (اِخ ) یکی از دهات متعلقه ببلوک جهرم فارس است . (مرآت البلدان ج 4 ص 50). پنج فرسخ میانه ٔ شمال و مشرق جهرم است . (فارسنامه ٔ ناصری ص 190).
-
باغ بهارستان
لغتنامه دهخدا
باغ بهارستان . [ غ ِ ب َ رِ ] (اِخ ) باغی بوده است درتهران متعلق به میرزا حسین خان سپهسالار که قمرالسلطنه عمه ٔ ناصرالدین شاه و متعلقه ٔ سپهسالار در آن میزیست . بعداً قسمتی از این باغ تبدیل به عمارت مجلس شورای ملی شد. (از مجله ٔ اطلاعات ماهانه شماره ...
-
چهارکش
لغتنامه دهخدا
چهارکش . [ چ َ ک ِ ] (اِخ ) از مزارع متعلقه به قاینات است . آبش از قنات و هوایش ییلاقی است . (مرآت البلدان ج 4). ده کوچکی است از دهستان شهآباد بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. در 6هزارگزی جنوب خاوری بیرجند واقع است و کوهستانی و معتدل می باشد.