کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متعظ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
متعظ
/motta'ez/
معنی
کسی که پند و موعظه را قبول میکند؛ پندپذیر.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پندپذیر، موعظهپذیر، پندنیوش، حرفشنو، نصیحتشنو ≠ پندناپذیر، غیرمتعظ
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
متعظ
واژگان مترادف و متضاد
پندپذیر، موعظهپذیر، پندنیوش، حرفشنو، نصیحتشنو ≠ پندناپذیر، غیرمتعظ
-
متعظ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] motta'ez کسی که پند و موعظه را قبول میکند؛ پندپذیر.
-
متعظ
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَّ عِ) [ ع . ] (اِفا.) پند پذیرنده ، کسی که پند و موعظه را بپذیرد.
-
متعظ
لغتنامه دهخدا
متعظ. [ م ُت ْ ت َ ع ِ ](ع ص ) (از «وع ظ») پذیرنده . (آنندراج ). پند گرفته و کسی که پند و نصیحت قبول می کند به سخنان دلپذیر. (ناظم الاطباء) : ایشان متعظ نشدند و متنبه نگشتند. (تاریخ قم ص 254).- واعظ غیرمتعظ ؛ پنددهنده ای که خود پند نپذیرفته باشد. (نا...
-
جستوجو در متن
-
اندرزپذیر
لغتنامه دهخدا
اندرزپذیر. [ اَ دَ پ َ ] (نف مرکب ) پذیرنده ٔ اندرز. متعظ. (از یادداشت مؤلف ).
-
مدکر
لغتنامه دهخدا
مدکر. [ م ُدْ دَ ک ِ ] (ع ص ) (از «ذ ک ر») یادآورنده . (از ناظم الاطباء). متعظ. (یادداشت مؤلف ) : و لقد ترکناها آیة فهل من مدکر. (قرآن 15/54).
-
پندپذیر
لغتنامه دهخدا
پندپذیر. [ پ َ پ َ ] (نف مرکب ) که قبول اندرز و نصیحت کند. متّعظ : نیک خواهان دهند پند ولیک نیکبختان بوند پندپذیر.عجب از عقل کسانی که مرا پند دهندبرو ای خواجه که عاشق نبود پندپذیر.سعدی .
-
پند گرفتن
لغتنامه دهخدا
پند گرفتن . [ پ َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) عبرت گرفتن . تذکیر. اتّعاظ. (تاج المصادر بیهقی ). اعتبار. مُتَّعظَ شدن . تذکّر. (منتهی الارب ) : پند گیر از مصائب دگران تا نگیرند دیگران ز تو پند.سعدی .